ی پیرمرد عیاشی هست اصلا من نمیشناسمش از وقتی استخدام شدم میاد به پر و پای من میپیچه، چندین بار حرکت اضافه کرد به احترام سنش چیزی نگفتم(به وکیلمونم نگفتم که روش باز نشه)
امروز اومده به من میگه زینب حالت چطوره، تا کمر خم شده روی میز من، منم اعصابم خراب بود برگشتم گفتم یبار دیگه پاتون رو از گلیمتون دراز تر کنید احترام رو میزارم کنار گل میگیرم رو کل هیکلت مرتیکه
(قبلا به شوخی برمیگشت میگفت گلخونه دارم دوست داشتی باهم بریم گلامو نشونت بدم ی چایی بزنیم باهم و...**منظور دار**) برگشت گفت پاچه میگیریا امروز.
یکم دیگه گذشت موکل از من سوال حقوقی پرسید، با اینکه بلد بودم و سوادشو داشتم، الکی گفتم اطلاعی ندارم، چون دفتر وکالت شخص دیگه ای هستش و این دور از اخلاق حرفه ای که من بحوام اظهارنظر کنم، برگشت به موکل گفت این گیجه ول کن بزار من بگم، منم همشو اس ام اس کردم به وکیلمون فعلا جلسه داره، استرس دارم بیاد بیرون