تصمیمم اینه که دقیقا ...
اگر به شوهرم بگم شکل گله پیدامیکنه و دیگه یا نشاوره نمیاد یا فکر میکنه من فالگوشم و بهرحال اون امنیت روانی که اونجاداره رو دیگه نخواهد داشت و من دراینده بالاپایینای زتدگی نمیتونم حتی توسط مساور بفهمم مشکل زندگیم کجاست .
بهترین تصمیم بنظر خودم اینه که به مشاور بگم شنیدم و بخوام علتشو پرسوجو کنه و به من بگه چطور پیش برم این حس ازش دور بشه چون دوستم داره و هیجی کم نمیزاره فکر میکنم مشکل بنیادی نیست و یه حسا و سوتفاهماییه شاید ....
منکه نمیتونم دم به دقیقه شوهرعوض کنم باید درست کنم مشکلو .
عزیزم نکنه ناراحت باشی و غصه بخورید
یادت نره تو احساس های خوب با همسرت زیاد داشتی و داری
هیچ وقت به روش نیار
حرمت ها شکسته می شه
چند سال دیگه تو زندگی خدایی نکرده بحثی پیش بیاد میگه منکه گفتم نمی خوامت خودت که شنیدی چرا نرفتی؟
و یا شاید الان رو دربایستی داره و دو دله
بهش بگی بگه آره پشیمونم نمی خوامت برو
اونوقت می خوای چکار کنی...
بسپر به زمان درست میشه
انگار خودش ادمیه که دنبال دختر صدرصد کامل بوده؟
به گفته ی خودش خانومی احترام میزاری بامادرم رابطت خوبه خواهراشم میگن فاطمه خیلی خانومه مهربونه
خودم دیدم که پشت سرم به شوهرم میگفتن زن توخیلی بامعرفته
بعد خود شوهرم میگه زنونگیت بالاست لات لوت نیستی حجب حیات خوبه و ...
حتی قبل ازدواج بهش گفتم دختر بگیر گفت من بادخترای الان نمیتونم کناربیام توحجبو حیات به دنیامیرزه
توزندگی باید مردمرد باشه زن زن باشه تو همونجوری که میخوام.
بعد عقدهم چیزی نشده که پشیمون بشه
نمیدونم چش شده
اره عزیزم . اولش فقط مادرش میدونست اما بعدعقد به خواهراشم گفت گفتن فاطمه خاکشیره باهر اخلاق و خویی سازگاره خانومه دیگه ببین چی کشیده بینوا
اصلا نه قضاوت نه تیکه نه سوالی از زتدگی قبل نه به روم اوردن هیجی
پاگشامم کردن هر ۵ تا خواهراش هیچی کم نزاشتن خانوادش
مادرشم واقعا دوستم داره یبار پریود بودم کسل بودم فکر میکرد پسرش ناراحتم کرده میگفت این دختره اونم خانوادش که میشناسم و دیدم ببین هرررررچی بشه تقصیر توعه ها بهت بگم خودم تف تفت میکنم.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
