من ۶۸ ام خیلی قبلتر از دوره شما
دوره ما هنوز میرفتیم کتابخونه ایتقدر کیف میداد کتاب رومام انتخاب نیکردیم میخوندم اخ چ کیفی میداد من معمولا کتابای با حجم بالا برمیداشتم بعد تقلب میکردم شخصیتهای اصلیو شناسایی ک میکردم میرفتم صفحات اخر داستانو نگا میکردم ببینم به هم میرسن یا نه بعد تصمیم میگرفتم کامل بخونم یا نه 😅
یادش بخیر یه رومان بود اسمشم یادم نمیاد ولی خیییبی جالب بود دختر داییم برش داشت چون دقیقا دوتا چشم روش کشیده شده بود و کپ چشم و ابرهای من بود حتی حالت ابروی سمت راستم ک یکم کمتره رو داشت دختر داییم دید کفت وای چشمای تو عه برم ببینم داستانش چجوریه 🤔
خلاصش یادمه یه رومان عتشقانه بود ک دختره عاشق راننده اتوبوسه میشه میفهمه زن داره ولی ازدواجش سنتی بوده و از این چرندیا ت تهشم رانتدهه تصادف میکنه دخترم گمانم خودکشی و ۰۰۰
قسمت جالبش من شوهرم راننده تریلی هست
سابقه خودکشی دارم ولی ن از عشق شوهرم از اینکه ازش متنفرم 💔😶🙏