به نظر من تنها کاری که میتونی بکنی قطع ارتباط هست . نه طلاق و نه شکایت ( تاپیک قبلی ) . فاصله بگیر ازشون فکر کن شوهرت پدر و مادر نداره .فکر اینو نکن که برات خرج نکردن برات مهم نباشه آرامش خونت رو حفظ کن
شما بهتره فکر و حواستو به زندگیتون بدین و پیش همسرتون بد خانوادش رو نگید در عوض بگین منم دوست داشم باخانوادت رفت و آمد کنیم شوهرتون شمارو دوست داشته باشه کافیه اونام بعد یه مدت سربه راه خواهند شد
کاش وقتی خانواده راضی نیست دست ازسرپسرمردم بردارین پسرشون پر میکنین میندازین به جونشون میخوایین فرش قرمزجلو پات پهن کنن ماها که پدرومادراشون باهزار منت اومدن خواستگاری ومردن وزنده شدن تاجواب مثبت بگیرن الان پسرشون پاشو کج بزاره میگن عروس بوده
اگه شوهرت پشتته رفت و آمد قطع کن
آخه چرا طلاق چرا بحث کنی و زندگی رو به خودت و شوهر زهر کنی
اخه جلو ۲۰ نفر ادم گفت اگه بچه هات نبودن تو رو خونم راه نمیدادم
بعدم گفت خیابونی
در صورتی که من هیچی نگفتم تند تند وسیله هامو جمع کردم نشستم تو ماشین
به شوهرمم گفت اون خیابونیه توام برو دنبال همون یعنی عملا مارو ول کردن همش تقصیر شوهدمه که روز اول منو برد خونه مادرش اخه لعنتی اونل براتو کاری نکردن همه سختیا رو خودمون کشیدیم فقط بخاطر احترام چون پدر و مادرن شوهرم منو برد خونشون
حالا میگه بیا باهاشون قط ارتباط کنیم حالا که منو جلو همه ماددش بی ارزش کرده
منکه دیگه کات مبکنم باهاشون اما نظرت چیه که میگم برم شکایت کنم که تو فامیل همه بفهمن که من بخاطر اینکه گفتن خیابونی ازشون شکایت کردم و اعاده حیثیت کردم بلکه فامیلشون حق رو بمن بدن اره ؟؟؟
اگر واقعا شوهرت پشتته .دوستت داره ..خدا رو صد هزار مرتبه شکر کن بابت این اتفاق و قطع رابطه کن .اگر شوهرت پشتت نیست حتما جدا شو
چون جلو ۲۰ نفر بهم گفت خیابونی منم ساکت بودم هیچی نگفتم بعدم میبینم عروسای دیگش دوزار ارزش ندارن سرشون به تنشون نمی ارزه بعد اونارو روی سرشون میذارن چون براشون مجلس و طلا و لوازم گرفتن اما چون برا من کاری نکردن راحت بهم توهین کردن و گفتن خیابونی
الان بنظرت برم شکایت کنم اعاده حیثیت کنم ازشون ؟
چون دیگه ازشون سرد شده
چون میبینه ننه ش دهنشو وا کرده ۶ ساله هرچی گفته من ساکت بودم
چون میبینه چقد به بقیه برادراش کمک میکنن اما به شوهر من هیچی نمیدن فقط بخاطر اینکه با من ازدواج کرده
براهمین میگه برو ازشون شکایت کن اعاده حیثیت کن که بهت گفتن خیابونی بعدم قط رابطه
اونارو میخواستن تو رو نخواستن فرقت باهاشون اینه
یانباید ازدواج میکردی حالام که ازدواج کردی نباید انتظارداشته باشی مث اونا دوست داشته باشن میدونی چون مخالف بودن احتمالا همسرت دعواها داشته باهاشون سراین مساله نمیتونن دوستت داشته باشن همین
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
