2777
2789
عنوان

اندر حکایت مادرشوهر جان بیاین یکم بخندین یا گریه کنین به حال من

| مشاهده متن کامل بحث + 1422 بازدید | 97 پست
من همیشه خونشون میرفتم مراعات میکردم با فاصله میشستم پیش شوهرم اما اینبار برم میخوام یه چرت هم رو پا ...

😅😅😅😅

چه خوب میشد...افتخار آدما به این نباشه که هیچ کس حریف زبون من نمیشه...کاش به این افتخار میکردن که هیچکس حریف شخصیت من نمیشه!!!!                   الهی قمشه ای (آسمان ابری نیست یعنی من حالم خوبه یعنی به اتفاقات بد اطرافم بی توجهم, یعنی سعی میکنم خوب باشم یعنی سعی میکنم خوش بین باشم................ )

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خو‌بندازه مگه چی میشه خواهرشه خو والا یه لحظه اینکارو کنه نه چیزی از شما و نه از شوهرتون کم میشه ...


اخه بگه وقتی تو جمع فامیل هستیم و وقتی زنت هست این کارو کن و بگو این عزیز منه اخه غیر طبیعی 

به مادرشوهرت بگو به دختراش بگه حالشون خوب نیست برن حموم یه دوش بگیرن بیان رو فرم ، بوسه و بغل شوهر فرق داره با برادر ، رو خواستگاراشون تمرکز کنند یکی از اون میلیاردها میلیاردرا رو انتخاب کنند 

پارسال یه تونیک خریدم خیلی شیک بود مادرشوهرم به شوهرم گفت یدونه هم برا مادرت میخریدی .چون شوهرم بهش گفت مامان این تونیک قشنگه براش خریدم خیلی قشنگه 150 تومن گفت براش خریدم .مادرشم گفت یدونه برا مادرت میخریدی ....یکی ازر  خوارهراشم گفت از این تونیکه تو پاساز فلان داشت میداد 60 تومن ه خخخخخخخخخ

خواهر شوهر مجرد بزرگترین معضل یه زندگی میتونه باشه واقعا خیلی داغونن خیلی .من نمیدونم چرا هی میگه اینا خیلی خواستگار دارن اخه مگه میشه کسی تا 30 سالگی قصد ازدواج نداشته باشه اونوقت دلش بغل داداش بخواد خخخخخخخخخخ تازه به اون یکی داداشاش کاری دناره و بغل این داداششو میخوان 

بگین این بار رفتم خونشون چی کار کنم ؟که حاالی درست ازشون بگیرم ؟

مثلا میریم خونشون با شوهرم شام اگر بریم بیرون وقتی میایم خواهراش میپرسم کدوم رستوران رفتین و چی خوردین ... بعد میگن ما هزار بار اونجا رفتیم ..

اخه مادرشوهرم اینا یه شهر دیگه هستن و وقتی میرین چند روز میمونیم

طبیعیه مادرشوهرمن به اینکه منوشوهرم شباپیش هم میخوابیم حسادت میکنه دیگه بغل کردن بماند همیشه میگه ...

مادر شوهر من ، یه بار که اومد لباس نسبتا لختی تو خونه پوشیده بودم ، شوهرم بود و هوا هم خوب بود میگفت دیگه از این لباسها نپوشی ها!گفتم باشه نمی پوشم، گفت آره نپوش  اینجوری ، سرما   حمیخوری!!!!!تو دلم گفتم برو پی کارت حسووووود!  

هرچه خدا بخواهد همان می شود.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792