من بابام رفته خونه عموم بهش گفتن تو ام مگه مسافرت و اینا میری اومده منو دعوا میکنه میگه درستو بخون من دانشجو ام ولی بابام میخواست فرهنگیان قبول بشم کلا فامیلمون نگاهش به دختر یه آدم تو سری خوره🙃هیچی نگفتم فقط گفتم چشم نمیدونم چه ربطی به من داشت و چرا باید سر من داد میزد ولی دلم خیلی گرفته