بچه ها واقعا خسته شدم از وستش ، رفتاراش ، حرکاتش، مامانش و حتی ارتباط مامانم با مامانش ، ازش متنفرممم کمکم کنید تا حالا با هیچ کس ابنجوری نبودم فقط میخوام از دستش فرار کنم نمیخوام باهاش حرف بزنم حتی نگاشم نمیکنم نمیخوام ببینمش خسته شدم از دستش دیگه واقعا خیلی تکراریه رفتار های بچه گونش کمکم کنید لطفا چیکار کنم ارتباط مامانم و مامانش کمتر بشه؟
خیلی گیر میده بهم خسته شدم از دستش ، اعتماد به سقف داره حالا نمیخوام غیبت بکنم یه خط بدی داره که نگوووو بعد خط دیگران رو مسخره میکنه میگه فلانیو ببین خطش چقد بده خودش یهو میبینی نمره ریاضیش شده ۱۶ ۱۷ نمره بقیه دوستام رو مسخره میکنه بهشون میخنده
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
رفته بودیم تالار مدرسه ، به زور مامانم مجبور شدم به خاطر دعوت مامانش سر میز اونا بشینم ، چاره ای نداشتم روز قبلش مامانم کلییی منو دعوا کرد که تو بایددد بری پیش اون بشینی اون مامانش دعوت کرده گفته بیای حتما ، منم برای اینکه دو تا دیگه از دوستام جایی نداشتن و کل تالار پر بود و صندلی پیدا نمیشد دیگه مجبووور شدم اونا رو بیارم سر میز خودمون، ساده بگم براتون، این میز به اندازه 4نفر جا داشت ولی وقتی آوردم کلی سرم داد زد که جانداریم چرا داری انا رو اضافه میکنی ؟ اون تایم ارتباطم باهاش کم بود هی هی میخواست تنهام کنه تا مجبور بشم برم پیشش جلوی همه سرم داد زد😢
رفته بودیم تالار مدرسه ، به زور مامانم مجبور شدم به خاطر دعوت مامانش سر میز اونا بشینم ، چاره ای نداشتم روز قبلش مامانم کلییی منو دعوا کرد که تو بایددد بری پیش اون بشینی اون مامانش دعوت کرده گفته بیای حتما ، منم برای اینکه دو تا دیگه از دوستام جایی نداشتن و کل تالار پر بود و صندلی پیدا نمیشد دیگه مجبووور شدم اونا رو بیارم سر میز خودمون، ساده بگم براتون، این میز به اندازه 4نفر جا داشت ولی وقتی آوردم کلی سرم داد زد که جانداریم چرا داری انا رو اضافه میکنی ؟ اون تایم ارتباطم باهاش کم بود هی هی میخواست تنهام کنه تا مجبور بشم برم پیشش جلوی همه سرم داد زد😢