عزیزم اگر انقدر حاده دکتر برید..من خیلی وسواسای بدی داشتم اگه مهمون میومد خونه ام از تصور اینکه با ملنتوش مثلا توی تاکسی بوده یا مطب دکتر حالم بد میشد بعد از رفتنشون همه جا رو با دتول ضد عفونی میکردم..همسرم از در که میومد میگفتم همون دم در لباس عوض کنه..خیلی اذیتش کردم...نگم بهتره
اما یکبار که خونمون رو عوض کرده بودیم دستشویی خونه با اون قبلی متفاوت بود همسرم طبق عادت قبلی اون خونه مونده بود یادش میرفت دمپایی رو یک جای خاص دراره یهو باهاش میومد وسط هال..یکبار نیمه شب من بیدار بودم اومد بره دستشویی یهو یادش رفت منم شروع کردم جیغ و داد...خیلی عصبانی شد دست منو گرفت با همون دمپایی تمام خونه رو راه رفت بعدم گفت حالا فردا وایسا بشور..تو همین سر شب دستشویی رو استریل کردی دمپایی هنوز بوی دتول میده اما حالا که گیر میدی وایسا تمیز کن..نگم برات که چه زجری کشیدم و چقدر گریه کردم اما اون شد یک تلنگر که به خودم بیام تا قضیه حاد تر نشده تمومش کنم خدا رو شکر من تونستم خودم جلوشو بگیرم