2777
2789

به اندازه ای حالم خرابه که نمیتونم توصیف کنم.تو تاپیک قبلی توضیح داده بودم که 5ماه قهر بودم چون چها به من گفتن و تو خونشون چه  توهینا کردن بهم.

حالا دو روز پیش بهم خواهر شوهرم زنگ زد و گفت که پاشو بیا خونمون و تا کی کینه کدورت.منم گفتم فعلا نمیتونم بیام بهم خیلی تو اون خونه بهم بی احترامی شد و سر بحث باز شد و هی میگفت که نه تقصیر خودت بوده و مادر من حرفی نزده و تو بودی که وایسادی تو رو مادر ما.و یخورده همین بحث و دلگیری هامو گفتم .و بعدم گوشی قطع 

خب

اعصاب خوردی فقط اونجا که یکی زنگ میزنه بهت ولی صداش نمیاد قطع میکنی و خودت زنگ‌ میزنی، میبینی که اونم به تو زنگ زده و اشغاله بعد یه کم منتظر میمونی که زنگ بزنه، ولی میفهمی اونم منتظره که تو زنگ بزنی صبرت تموم میشه و زنگ میزنی میبینی اونم صبرش تموم شده و زنگ زده و اشغاله 😐😬

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خب 

بگو درس عبرت میشه 

اگه تونستم کمکت کنم یا خندرو رو لبات اوردم از ته دلت برای زندگیم خوشبختیو بخواه💔⚘ ممنون میشم.....بالاخره منم یه روزی میام تایپیک میزنم عکسه خونمو میزارم 🤗 میگم این همون خونه ایی که یه عمر ارزوشو داشتم یه سقفی واسه خودمون باشه.
خب

 با مشاور که صحبت کردم گفت برو بنظرم ببین رفتارشون چجوره و قاطع و محکم برو و نذار بی حرمتی بشه.دیشب رفتم نمیدونین که چقدررر بهم بی محلی کردن هیچ کدومشون هیچ حرفی با من نزدن و انگار از عمد زنگ زدن گفتن بیا تا تحقیرم کنن.اول که خواهرش واتساپ و نیومد طرفم باهام احوال پرسی کنه من رفتم باهاش روبوسی اینا کردم.وارد خونه هم ک شدم مادرش حتی پانشد.من رفتم طرفش اون همینطور نشسته بزور و با صدای ک از ته چاه درمیاد جوابمو داد.مادرش چایی آورد سینی چای رو جلوی نامزدم گذاشت و هیچ تعارفی به من نکرد .اون عروس یکیش اومد از عمد پاشد چای گذاشت جلوش و چندبار هی گفت بخور چاییت یخ شد .هیشکی یه کلمه با من حرف نزددد و من تمام اون مدت نگاهم به تلویزیون بود .و با یه خداحافظی ساده پاشدم رفتم .از دیشب کارم شده گریه

من زمستون رفتم خونش 

با اینکه خونش چسبیده به خونه ما 


اگه تونستم کمکت کنم یا خندرو رو لبات اوردم از ته دلت برای زندگیم خوشبختیو بخواه💔⚘ ممنون میشم.....بالاخره منم یه روزی میام تایپیک میزنم عکسه خونمو میزارم 🤗 میگم این همون خونه ایی که یه عمر ارزوشو داشتم یه سقفی واسه خودمون باشه.
خب بگو درس عبرت میشه

من رفتم خونشون و با همه توهینا که بهم کردن خواستم آشتی کنم و تموم بشه.ولی اونا شخصیت و بی فرهنگ بودن خودشو نشون دادن ...ولی شوهرم خیلییی شرمنده شد و به حرفای ک این مدت میزدم رسید.همش می‌گفت تو راست میگفتی .من اشتباه کردم .از این به بعد هرچی تو بگی راست و درسته و من احمق بودم این مدت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز