2777
2789


سلام دوستان، لطفاً صادقانه راهنماییم کنید چون واقعاً سردرگمم...


من ازدواج دوممه، از ازدواج قبلیم یه بچه دارم و از ازدواج فعلیم هم یه فرزند دیگه. اما همسرم ازدواج اولشه. اول زندگی خوب بود، ولی بعد از مدتی رفتارش کاملاً تغییر کرد. ما پیش خانواده شوهرم زندگی می‌کنیم و اون تمام وقتش رو با اونا می‌گذرونه. حتی یه کلمه با من حرف نمی‌زنه، بیرون نمی‌بره، رابطه‌ای هم نداریم. وقتی باهاش حرف می‌زنم، می‌گه از اینکه با یه زن مطلقه ازدواج کرده خجالت می‌کشه و نمی‌خواد باهام بیرون بره.


احساس می‌کنم منتظره من اقدام به طلاق کنم، چون خودش بخاطر مهریه و سن کم بچه‌مون فعلاً کاری نمی‌کنه میگه بزار بچه بزرگ شه تموم میکنم پیش خانوادش میگه این حرفارو بهم. واقعاً موندم تو این زندگی بمونم بخاطر بچه‌ ام یا جدا بشم.کسی تجربه مشابه داشته؟ لطفاً راهنماییم کنید...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

جداشو....................یه زندگی آروم برای خودت و بچت درست کن........عذاب بکشی که چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیگه نه صلوات میفرستم نه دعا میکنم نه اسمتو میارم نه باهات حرف میزنم نه برات نامه مینویسم....چرا همه چی یطرفه باشه؟؟؟فقط من صدات کنم؟تو جواب ندی؟این رسمشه؟برو با همون بنده عزیزات که براشون کم نمیذاری.منم یه گوشه این دنیا زندگیمو میکنم تا .......

جدا شو

تازه عروس 👰همسر یه نظامی👮‍♂️خواستگاران من که یادت هست؟بینشان عشق تو مقدم بود با حسین بودن همیشه و همه جا شرط اصلی ازدواجم بود....السلام علیک یا اباعبدالله الحسين علیه السلام💚🌱خدایا زندگیم و خوشبختیم رو به تو سپردم خودت با قلم قشنگت بنویس هر چه خوب است را💚🌱

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز