خونه من شده تفریگاه خانواده شوهر

به شرط اینکه دو طرفه باشه نه لشکر سلم وتور بیاد فقط

خیلی زیاده خانواده شوهر من سالی دوبار میان

وقتی خودش سالی یه بارم نمیره پس زیادا

ماهی دوبار شب نشینی زیاده ؟والا ما هر روز یا خونه مادر شوهریم یا مادر 

شوهرت ناراحت نشد ؟

نه فقط با ما ، که با اون‌یکی جاریم همین رفتارو کرده منتها با لحن بدترش،دیگه چکار میشه کرد وقتی خوششون نمیاد ، تازه ما میریم ظرفارو میشوریم جمع و جور میکنیم جارو برقی ام میکشیم میایم بیرون ولی بازم راضی نبودن ، منم مشکلی ندارم دیگه مثل خودشون رفتار میکنم باهاشون

منم اوایل ازدواجم خانوادش مث سیریش همش خونمون بودن

بعدش هی بهونه اوردم و راشون ندادم الان دیگه تا نگم نمیان.

مثلا یبار خوهر شوهرم گفت بیام با بچه هام شب خونتون گفتم شب میریم خونه عمم شب شد عمدا برقامو روشن گذاشتم ببینه خونم و نخواستم بیاد

با دو کیلو سیب زمینی اب پز یا یک ماهی تابه املت گوجه و نان بربری پدیرایی کن با روی خوش زحمت هم نداره تو هم از مهمانی لدت ببر   تا ما م 

بنظرم حالا که شوهرت یکساعت قبل خبر میده

تو از همین استفاده کن همینو بهونه کن 

خونه به هم ریخته باشه پدیرایی نکن 

بگو نمیدونستم

ببین وقتی شوهرت بهت گفت که میخوان بیان حالا هرموقع که بود ،گوشی رو بردار زنگ بزن بهشون بگو ببخشید یه مشکلی پیش اومده اگر بیاین نمیتونم ازتون پذیرایی کنم انقدر این موضوع رو تکرار کن تا خودشون بفهمن خوشت نمیاد بری خونشون 

به نظرم حتی سالی یکبارم زیاده اینجور آدما بیان خونت... از اول بهشون روی خوش نشون دادید.. این دفعه ک اومدن خودتو بزن ب ندونستن.. مثلا بگو اعه من داشتم اماده میشدم برم فلان جا...

یا مثلا دیرتر درو باز کن..یا بگو امروز برنامه داشتم جایی برم.. باید کم رویی رو کنار بزاری اگ میتونی کتاب بانو آرتمیس رو تو نی نی سایت بخون همون اولاش دقیقا مشکل شمارو گفته

ولی چقد پروئن

من یبار دو روز موندم خونه داییم کلی خودمو فحش دادم این چه کاری بود کردم شاید مزاحمشون باشم

با خودشون کلی زنگ زدن دعوت کردن 

تاپیک ۴۰صفحه جلو رفت ولی کسی اشاره ای به بیشعوری همسر استارتر(باعرض پوزش ومعذرت فراوان)نکرد خوب این مرد انقدر به خانوادش اهمیت میده وانقدر رضایت وخوشحالی اونا براش مهمه که حاضره خانواده خودشو همسر باردارشو زیر پاش بزاره،هیچکس بدش نمیاد جایی تحویلش بگیرن ومرتب بره اونجا مهمونی،استارتر هیچ کاری با خاتواده همسرت نمیتونی بکنی اگر بناست کاری بکنی اگر تغییری قراره صورت بگیره اگر برخورد جدی قراره صورت بگیره همش باید ازسمت همسرت باشه همسرت خیلی بی درکه مشکلت رو باهمسرت حل کن،مگه نگفتی به شما زنگ نمیزنن وبه همسرت اطلاع میدن وایشونم یک ساعت قبل از مهمونا به شما اطلاع میده خوب راحت بشین پاتو بنداز روپات هیچی درست نکن اومدن بگو همسرم ۱۰دقیقه پیش به من گفته به روی خودتم نیار اگر اسم غدارو اوردن براشون املت درست کن،خیلی شیک بهشون متلکم بنداز بگو دلم برای دستپخت فلانی تنگ شده یا خونه مامانو از یادم رفته ازبس ندیدم

شاید از همونایی؟

چه جالب 

حتما

دست گلت دردنکنه

خیرببینی

هرچند من فقط باید درحال دعاخوندن باشمم🤣

چجوری اختیار  دستتونه و تصمیم میگیرین کی و کجا برین یا دعوت بکنین یا دعوت نکنین؟ من که شوهر نکبت خیرندیده‌ام پدرمو درمیاره