2777
2789

....، چون توشون بی ظرفیت پیدا میشه

میخوام این تجربه مو بهتون بگم، تا درس بشه،

روز تاسوعا، سر ظهر، (بیرون کار داشتم) دیگه گفتم راه کمه ، اسنپ نگیرم و با ماشین های خیابون برم خونه، یکمم صبر کردم ، خیابونم مردم در رفت و آمد بودن، دیگه یه ماشین نگه داشت ،

راننده گفت تا مقصد مسافر نیست بره گفتم عیبی نداره تا یکم نزدیکش اگه میشه ببره که قبول کرد

و منم چون دم دست تر بود و مسیر کوتاه جلو نشستم، به خاطر این روز چادر سر کرده بودم و همین که نشستم شروع کرد به صحبت که بفرمایید نذری بستنی که از همون خیابون که پخش میکردن گرفته بود، میانسال هم بود، منم به خاطر ادب اجتماعی تشکر کردم گفتم ممنون آره اینجا داشتن نذری پخش میکردن، گفت از همین جا گرفتم، خونه نذری زیاد میارن و فلان و منم متقابلا به خاطر رفتار اجتماعیم با احترام جوابش رو میدادم و تشکر کردم که سلامت باشین قبول باشه فلان... ، همینطوری مستقیم جلو رو هم نگاه میکردم و حرف میزدم، ولی کلا لحن عادی من با مهربونی و لبخند هست خیلی مواقع، بعد گفت خانم معلم هستین گفتم نه، گفت دلی به دلم اومد خانم معلم هستین؟ گفتم نه واقعا نیستم، گفت مهربون به نظر میاید، منم گفتم لطف دارید، گفت مهربون هستین؟ گفتم انشالله که باشم ، بعد گفت تا مقصد میبرمت ، منم گفتم عیبی نداره کرایه همون اسنپ رو بهتون میدم و دیگه بند کرد که ازت کرایه نمیخوام  ... ، گفت من مجردم راست یا دروغ، مجردین؟ خدا ببخشه برای اینکه دیگه دهنشو ببنده به فکرم رسید گفتم نامزد دارم (مجردم)، گفت حیف نامزد داری مگه نه قبل اینکه برسیم تو خیابون میچرخوندمت !!! یکی باشه حرف بزنه آدم.... خوش به حال نامزدت !! .... دیدم سیم پیچی مغزم دیگه داره قاطی میکنه ، قبل اینکه به بزرگراه برسیم، همچنان محترمانه گفتم فلان فروشگاه من کار دارم پیاده میشم، اونم گفت کاری نداشته باش بشین میرسونمت ، خانم معلم ! یه همچین حرفایی، (انگار حس کرد میخوام جلوتر پیاده بشم به عمد)، دیگه قاطی کردم، لحنم رو خیلی قاطع و محکم کردم گفتم کنار نگه دار، شوکه شد گفت چرا، یه بار دیگه محکم گفتم ، گفتم نگه دار، و نگه داشت و شیشه ماشین هم کامل پایین بود و مردم تو‌ خیابون در رفت و آمد بودن، پیاده شدم اومدم کرایه رو دربیارم، گاز داد رفت،خلاصه اسنپ گرفتم همون جا و رسیدم خونه

و این برام تجربه شد به هیچ جنس مذکری زیاد رو‌ نشون ندم به خاطر اجتماعی بودن، چون ظرفیت ندارن خیلیاشون

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اولن من هیچوقت ماشین غیر تاکسی سوار نمیشم

حتی اگر یک ساعت وایسم

این شرط عقله سالی هزاررررر باز موارد زورگیری و تجاوز از همین ماشین های شخصیه

دومن حتی شده نذری از کسی که نمیشناسم اونم وقتی تنها هستم قبول نمیکنم چون اگر مواد بیهوشی بهش اضافه شده باشه ، متوجه نمیشید و بعدشم گفتن نداره

سومن دیگه با راننده تاکسی و ..چه صمیمیتی؟؟؟؟

باز ادم با هم دانشگاهی ، همکار یا ..میشه در کنار رعایت ادب کمی هم صحبت بشه و ...نه راننده 


از تجربه شما هم خیلی ممنون

زندگی من سالهای سال درگیر بدبیاری و مشکلات متعدد و ..بود.تلاشم زیاد بود و جوابم کم..دست به طلا میزدم خاک میشد..یه شب از ته دل، از اون ته ، ته از خدا خواستم فقط بهم نشون بده چرا؟ و نشون داد....نذرهای ادا نشده..یه دفتری برداشتم تمام نذرهایی که ادا نکرده بودم رو نوشتم ، به ازای نذرهایی هم که فراموش کرده بود یه ختم ۱۲۴,۰۰۰ صلوات برداشتم و شروع کردم به ادای نذرهام..دونه به دونه رو ادا کردم. سخت بود، زیاد بود، اما اداش کردم..خدا رو شاهد میگیرم که ورق زندگیم برگشت..نمیگم یه شبه پولدار شدم و به عرش رسیدم و ...اما مشکلاتم نصف شد، بدبیاری هام تموم شد و جواب زحماتم رو گرفتم..الان اگر نذری کنم همون لحظه یاداشت میکنم و از همون لحظه شروع میکنم به ادا کردنش..نمازام سر وقته و تاثیرش رو تو زندگیم تو هر ثانیه دارم میبینم...این تجریه زندگی منه..بزرگترین تجربه..داستان کاملش تو تاپیکام هست..

من اصلا رو نمیدم تو ماشین هم دیدم دنبال گپ زدن هستند گوشی برمیدارم و سرم رو مشغول میکنم و اوهوم اوهوم می‌کنم می‌فهمن از من آبی گرم نمیشه ولی متاسفانه شاهد قهقهه خنده و حتی شوخی خان و آقای راننده بودم و خانم متوجه خر کیفی راننده نبود

خدایا «حیات» ما رو چنان قرار بده ک در « ممات»ما «مردم» اندوهگین و«هرزه‌گان»شادمان شوند.                                               وهذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان!                من هموطنانی در ترکیه ،سوریه،یمن،امریکا،فلسطین،عراق ،فرانسه ،لبنان و... دارم و بیگانگانی در شهرهای ایرانم                                      💔همین قدر تلخ💔.                              
اولن من هیچوقت ماشین غیر تاکسی سوار نمیشمحتی اگر یک ساعت وایسماین شرط عقله سالی هزاررررر باز موارد ز ...


منم نمیدونستم جواب چهار تا جمله شو بدم انقدر پر رو میشه،

قبلا هم پیش اومد یه جا سوار ماشین شدم، راننده هر چی سعی کرد حرف بزنه من سکوت کردم البته جوون بود اون، من بستنی رو نگرفتم خودش موقع رانندگی خورد و حرف میزد


من اصلا رو نمیدم تو ماشین هم دیدم دنبال گپ زدن هستند گوشی برمیدارم و سرم رو مشغول میکنم و اوهوم اوهو ...


نه خداییش قهقهه نمیزدم ، چطور یکی ازت تعریف میکنه لبخند میزنی تشکر میکنی، هی داشت میگفت خانم معلمی مهربونی، منم همینطور لبخند زدم گفتم لطف دارید، چون اولش فکر کردم تعریف عادیه، تازه جلو رو هم داشتم نگاه میکردم 

خودت جلو نشستی سیگنال دادیاخودتم جواب حرفاشو دادیا


من جایی که شیشه بالا باشه بیشتر احساس ناامنی میکنم، وقتی شیشه کامل پایینه احساس امنیتیم بیشتره ولی با جواب دادن موافقم، نباید رو و جواب میدادم که این برام تجربه شد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز