من و شوهرم سیزده ساله ازدواج کردیم دوتا بچه داریم. اون چهل سالشه من ۳۱. اونقدر عاشق هم بودیم که توی فامیلها و آشناها زبانزدیم. شوهرم رو خدا میدونند آنقدر که با مرام و با معرفت و با اخلاق بوده... خودمم توی این سالها، کوچکترین چیزی ازش ندیدم. من میپرستیدمش... یک هفته پیش گوشیش جا مونده بود خونه. منم سر کنجکاوی فقط، شنود نصب کردم که کاش نکرده بودم... توی این یک هفته چیزایی شنیدم که پوست و استخون شدم. بخدا آنقدر شوکه ام که گریه هم نمیتونم بکنم... حتی نمیدونم چطور باید به خودش بگم😭
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
مدرکو برداشتی؟ اگه آره بهش بگو تو خودت نریز نابود میشی بزار بفهمه تا کی میخوای پنهون کنی؟ ولی اگه می ...
نه شنود ضبط نمیشه فقط صدای اطرافو پخش میکنه اگه بگم نمیتونه حاشا کنه ولی بعد دلایلش و توجیهاش و غلط کردم گفتنش به چه درد من میخوره؟ من دیگه نابود شدم بخدا. خودش میدونه روحیم چی بود... خودش میدونه غرورم چی بود.. خودش همیشه میگفت من دست از پا خطا کنم تو منو میکشی .. چون میدونستم خط قرمزم چی بود... چرا رد کرد؟ حالا دیگه گفتنش چه فایده ای داره؟ فقط میخوام ازش دور بشم😭