من و شوهرم سیزده ساله ازدواج کردیم دوتا بچه داریم. اون چهل سالشه من ۳۱. اونقدر عاشق هم بودیم که توی فامیلها و آشناها زبانزدیم. شوهرم رو خدا میدونند آنقدر که با مرام و با معرفت و با اخلاق بوده... خودمم توی این سالها، کوچکترین چیزی ازش ندیدم. من میپرستیدمش... یک هفته پیش گوشیش جا مونده بود خونه. منم سر کنجکاوی فقط، شنود نصب کردم که کاش نکرده بودم... توی این یک هفته چیزایی شنیدم که پوست و استخون شدم. بخدا آنقدر شوکه ام که گریه هم نمیتونم بکنم... حتی نمیدونم چطور باید به خودش بگم😭
بنظر من خونسردیتو حفظ کن اصلن بروش نیار اصلن چون اگه بگی صدرصد انکار میکنه. بهش بگو شوهر دوستم بهش خ ...
میدونی دوست من، منم همین راهکار رو به بقیه میدادم... ولی حفظ کردن آرامش خیلی دل میخواد. اینکه تو چشماش نگاه کنی و بدونی به کدوم زن نظر داره.. اینکه نتونی باهاش بخوابی... اینکه ظاهراً لبخند بزنی در حالی که دلت خونه راحت نیست... خیلی سخته
نه صدای زنه واضح نبود فقط شوهرم گفت پنجشنبه. من چطوری به روش بیارم؟ اصلا بگم یا نه😭
میتونی تعقیبش کنی؟ پنجشنبه بیافتی دنبالش ازش فیلم بگیری هم مدرک داشته باشه و اگه دیدی رفت خونه ای یا جایی فوری زنگ بزنی پلیس. البته اینم بدون اون پدره بچه ات هس بی آبروییش بی آبرویی بچه ات هم هست. چون دقیق نمیدونم ممکنه اگه پلیس بگیره حکمش اعدام باشه
یکیم اینکه اگه بگی محتاط میشه دیگه نمیتونی مدرکی بدست بیاری چند هفته صب کن خوب مدرک جمع کن بعد با خانوادت در میون بذار و تصمیم بگیر.
میتونی تعقیبش کنی؟ پنجشنبه بیافتی دنبالش ازش فیلم بگیری هم مدرک داشته باشه و اگه دیدی رفت خونه ای یا ...
آبروم جلوی خونوادم میره. آخه من خیلی ازش سرترم... میگن این با این شغل و تحصیلات عرضه نگه داشتن یه مرد ساده رو نداشت. فامیلم خیلی قبولش دارن آبروی خونوادم هم میره. همه درها به روم بسته است...
میدونی دوست من، منم همین راهکار رو به بقیه میدادم... ولی حفظ کردن آرامش خیلی دل میخواد. اینکه تو چ ...
میدونم ولی برای انتقام گرفتن باید خیلی قوی باشی. اگه مدرک کافی نداشته باشی و نتونی ثابت کنی برعکس بدهکار میشی و بهت میگن شکاکی. باید زور بزنی دووم بیار تا بتونی حداقل با گرفتن مهریه تلافی کنی تا بهفمه چه غلطی کرده
چقد خوبه که اینقدر منطقی و آروم داری برخورد میکنیمطمئنم شما یه زن فوقالعادهای
نه من فقط لال شدم خواهر... ضربه سنگین بوده... اصلا نمیدونم حرکت بعدیم چیه... هزار تا فکر احمقانه توی سرمه که هیچکدوم عملی نیست... نگاهش میکنم سیزده سال خاطره مرور میشه و همزمان اون حرفها... چی دارم میکشم....