آخه بابا چیکار ب اینچیزا داره.
کاش بابای منم بود و میومد و هی ایراد میگرفت
ولی بووووود
توی این چندثانیه که تاپیکتو خوندم منم از بابات استرس گرفتم چه برسه خودت :/
مهربونی ام داره اصن؟ محبت میکنه بهت؟
چقدر برات ناراحت شدم
کاش به مادرت بگی باهاش حرف بزنه این حرفارو نزنه
نمیدونم چرا خندم گرفت
خوشم اومد از بابات
بامزست
وسواس داره دیگه دست خودشون نیست این ادما
منم برادرشوهرم اینطوریه... کارای خونه رو خودش میکنه،بعد بچه هاشم بالای 20سالن
بعد از من ک دوتا بچه کوچیک دارم با شوهر شلخته تر از بچه کوچیک همش ایراد میگیره....
حالا بچه ها بزارن همه جا رو مثل گل میکنم ولی ب یه ساعت نمژکشه
کاملا حست رو میفهمم
چون هم پدر و هم مادر من هردو اینطورن
یعنی بجای اینکه ازشون انرژی و آرامش بگیرم استرس خالص فقط
نه وسواس شست وشو نداره
اما مادربزرگمم همینجوره به اون رفته
خیلی سختههههه ها خیلی
شاید باورت نشه من تاحالا چندین بار پدرشوهرم سر رسیدهاصلا باهاش رودرواسی ندارم
خونه پر اسباب بازی میگه بچه داری عجله نکن اروم اروم جمع کن
میاد میشینه رو زمین
ولی با بابام شدید رو درواسی دارم
خدانکنه یه چیزی از خونم رو ببینه و نپسنده من تا جون در بدن دارم اونو به روم میاره و مسخره میکنه
وای چه سخت..بعد تو خونه رفتارش با مادرت چجوریه؟ اگه اینقدر سخت بگیره بیچاره مادرت که
بالای من به مدل ظرف شستن مون و آب اسراف نکردن و خیس نشدن کابینت و حتی آب نریختن رو کاشی حیاط و ماشینش و..
حساسه
بخدا دلم براش پر میشه ولی بودن باهاشون خیییلی سخته حتی بقول شما دخترم زیاد راحت نیست خونشون و این خیلی غصه داره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
