توروخدا تا اخر بخونید…
دوستان من دارم ازدواج میکنم با کسی که دوستش دارم،ی پسر متین و اروم و ساده…
بچه پایین شهره ولی وضع مالیشون خوبه،ماشین ۲ میلیاردی داره،داره خونه میخره…
خواهرام از الان دارن اذیتم میکنند،پدر پسره قراره هم برای پسرش هم دخترش خونه بخره ک دخترش مستاجر نمونه میگ فرق نمیذارم
خواهرام منو پر میکنن میگن از الان بگو غلط کردی ب خواهرت نباید خونه بگیری باید ب من بگیرین،پسره خیلی هوای خواهرشو داره دامادشون مدتیه بیکار شده و پسره به خواهرش یکم میرسه،میگن بگو حق نداری دگ خدمات بدی اون پولا سهم منه از الان جلوشو بگیر..
دیروز. خواهرش منو ناهار دعوت کرد قرمه سبزی گذاشته بود،اومدم خونه خواهرام با مسخرع گفتن عه قرمه سبزی گذاشه خخخخ خاک برسر گداش،مگ قرمه سبزی بده؟؟؟؟؟؟
بهشون میگم کار نداشه باشید من نمیتونم مث شما بد باشم هیجوقت مث شما نبودم میرن مامانمو پر میکنن میندازن ب جون من،میگن اخرسر رفتی ی گدا گشنه پیدا کردی میگم شوهر شما ماشینش ۲ میلیارذه؟میگن خخخ برو بابا الکی میگ ماشین خریدم گفتم. ۱ ماه بعد تحویل میگیره بعد بهم نگا میکنن میخنذن
با زندگی خواهرشوهرای خودشون کار ندارن اصلااا بعد گیر دادن ب این دختر بنده خدا هروز میشینن مو شکافی میکنن
اونروز دختره با فامیلای شوهرش استوری گذاشته خواهرم شات گرفته میگ وااای فامیلاشوو وای
میگم بتوچه تو ب فامیلای خواهرشوهر خودت کار داری؟
خستم کردن
مامانم ی روز سمت منه از فردا پرش میکنن میندازنش ب جونم