شوهر دخترعموم باعث اشناییمون شد
از خودم و خانوادم اجازه گرف شمارمو داد بهش، یک هفته با پیام و تلفن اینا صحبت کردیم اخر هفتش رفتیم بیرون، همون بار اولی ک منو دید رفت ب خانوادش گف میخوام بگیرمش🤣 همه شاخاشون درومد ک چقد زود!! فرداشم ب خودم پیام داد گف خب جوابت برای ازدواج چیه🤣🤣
چیزی ک باعث شد انقد زود تصمیم بگیره، نه عشق در یک نگاه بود نه هوس و بی عقلی و این داستانا..همیشه میگه از همون بار اول از حرفات و سوالات و رفتارت متوجه شدم ک ده برابر سنت میفهمی و اصلا مث همسن و سالات نیستی و واقعا دنبال زندگی ساختنی نه دنبال بچه بازی و چشم و هم چشمی و این چیزا، و مطمئن بودم ک توی این دوره و توی این سن ها، به هیچ عنوان دیگ نمیتونم دختر این مدلی پیدا کنم
پس رو هوا زد…🤣و تمام حقوق ضمن عقد و مهریه و همه چیز هم بهم داد انقد ک مطمئن بود بهم
قطعا از لخاظ ظاهری و این چیزا هم جذب شدیم به هم ولی علت اصلی ک باعث تصمیم ب ازدواج شد این بود از سمت شوهرم