2777
2789

مسیر آشنا شدنتون چجوری بود ؟همسرتون از چیه شما خوشش اومد که تصمیم گرفت ازدواج کنه باهاتون ..

از همون ابتدا قصدش ازدواج بود یا بعدا به این نتیجه رسید 

ممنون میشم اگه تجربیاتتون بگین ،واقعا نیاز دارم 

وقتی سن کمه تنها چیزی که مهمه قیافست من از چهره شوهرم خوشم می اومد به خاطر اون خیلی ایراد هاش به چشمم نیومد ولی الان چهره جذابیتش از بین رفته و فقط ایراد هاش که اذیت میکنه ازدواج فامیلی بود 

طولی نخواهد کشید که لبخند خواهی زد 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

قصد هیچ کدوم ازدواج نبود

ولی به مرور متوجه شدیم با هم خوبیم

شباهت های زیادی در دیدگاه داریم

هم کفو هستیم

و فکر میکنم ایشون از این  خصیصه من خوششون اومد که هیچی رو وظیفه کسی نمیدونم و مسئولیت پذیر هستم

اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائلی ناخوشایند برخورد میکنم

دوست همسرم همکارم بود

باهم خیلی صمیمی بودن در مورد دختر مورد علاقه و آینده و ... همیشه حرف میزدن

همکارم جفتمون رو می شناخت و از علایق و ویژگی های جفتمون باخیر بود

 بهش گفته بود دختری که تو مد نظرت هست همکار منه

شماره ام رو داده بود

آشنا شدیم از اول به قصد ازدواج

وزن شروع: 72کیلوگرم    وزن هدف : 57کیلوگرم   هدف 1: 70 کیلوگرم(رسیدم) هدف2: 68 کیلوگرم (رسیدم) هدف 3: 66کیلوگرم(رسیدم) هدف4: 64 کیلوگرم (رسیدم)  هدف 5: 62 کیلوگرم  هدف 6: 60 کیلوگرم  هدف7: 58 کیلوگرم 

سلام مو خواستگارسم سنتی بود یعنی نه همسرم منو دیده بود نه من ایشون البته یه عکس از من دیده بودن  در مرحله ی اول به خاطر خانواده ام که آدم های خوبین و محترم ان اومدن ما متقابلا به خاطر خانواذه اشون قبول کردیم بیان خواستگاری و آشنا بشیم    بعد از چند ماه  تصمیم گرفتم بله رو بگم همسرم میگفتم صدای و چهره ی خوبت  در اولین نگاه جذبم کردم و بعدم از اخلاقیات هم خوشمون اومد  و دیدیم تا حدود زیادی عقیده و فکرمون شبیه عم ازدواج مردیم و الان ۷ سال متاهلم 

در مورد اینکه از چیم خوشش اومده بود

تحصیلات، آداب معاشرت، خانواده و مهربونیم

وزن شروع: 72کیلوگرم    وزن هدف : 57کیلوگرم   هدف 1: 70 کیلوگرم(رسیدم) هدف2: 68 کیلوگرم (رسیدم) هدف 3: 66کیلوگرم(رسیدم) هدف4: 64 کیلوگرم (رسیدم)  هدف 5: 62 کیلوگرم  هدف 6: 60 کیلوگرم  هدف7: 58 کیلوگرم 

[QUOTE=338151386]همکلاسی بودیم بعد هم دوست شدیم گفت از همون روز اولی که دیدمت احساس کردم هزار ساله میشناسمت😍😍😍[/QUOTE

چرا پس اونایی که سمت من میان میگن فعلا قصد ازدواج ندارن 

یا میگن ما از ازدواج می‌ترسیم 

ما سنتی ازدواج کردیم

میگه خونوادتو خیلی تعریفشو شنیدم

خودتم خیلی آروم و خجالتی بودی کم حرف زدیو آروم 

قیافتم گوگولی بود خوشم اومد ازت

بابت شغلت و ماشینتو اینکه رانندگی بلدی ام خیالم راحت بود

من خودم عاشق آروم بودنش  شدماینکه کم حرف بود صبور بود پخته بود(اشتباه فک میکردم) اختلاف سنی مون ۷ ساله فک میکردم دنبال بچه بازی نیس و اینکه شغلش آزاده و با داداشاش کار میکنن و کارش مطمئنه 

احساساتمو نمیتونم پنهان کنم واسه همین بهم میگن بی سیاست ولی من خودمم بدون ادا بدون تظاهر بدون دورویی 

یه جا کار میکردیم

گفت انرژیتو دوست داشتم

اولش گفت قصد ازدواج‌ندارم ولی بعد از سه ماه گفت ازدواج کنیم

من خودم بیشتر از این تایم برای کسی که ازدواج نمی‌خواد رو مناسب نمیدونم

خودم دوسال و نیم دوست بودم..ولی میدونستم همسرم فقط چون پولش جور نشده اینطوریه..وگرنه بشدت مایل بود که دیگه عقد کنیم

عادت های اتمی و اثر مرکب

شوهر دخترعموم باعث اشناییمون شد

از خودم و خانوادم اجازه گرف شمارمو داد بهش، یک هفته با پیام و تلفن اینا صحبت کردیم اخر هفتش رفتیم بیرون، همون بار اولی ک منو دید رفت ب خانوادش گف میخوام بگیرمش🤣 همه شاخاشون درومد ک چقد زود!!  فرداشم ب خودم پیام داد گف خب جوابت برای ازدواج چیه🤣🤣

چیزی ک باعث شد انقد زود تصمیم بگیره، نه عشق در یک نگاه بود نه هوس و بی عقلی و این داستانا..همیشه میگه از همون بار اول از حرفات و سوالات و رفتارت متوجه شدم ک ده برابر سنت میفهمی و اصلا مث همسن و سالات نیستی و واقعا دنبال زندگی ساختنی نه دنبال بچه بازی و چشم و هم چشمی و این چیزا، و مطمئن بودم ک توی این دوره و توی این سن ها، به هیچ عنوان دیگ نمیتونم دختر این مدلی پیدا کنم

پس رو هوا زد…🤣و تمام حقوق ضمن عقد و مهریه و همه چیز هم بهم داد انقد ک مطمئن بود بهم

قطعا از لخاظ ظاهری و این چیزا هم جذب شدیم به هم ولی علت اصلی ک باعث تصمیم ب ازدواج شد این بود از سمت شوهرم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792