2777
2789
عنوان

چی شد که همسرتون شما رو انتخاب کرد ؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1385 بازدید | 39 پست
چس یعنی ممکنه اونی که همون اول رک میگه من قصدم ازدواج نیست دوست باشیم ،بعدا بخواد تصمیمش عوضش بشه؟ ، ...


نه نمیشه اونی که قصدش ازدواجه همون اول هدفش مشخصه وقت و انرژی تو هدر نده 

اگر قصد خودت از این رابطه ازدواج هست بهتره زودتر تمامش کنی ایشون شما رو در خوشبینانه ترین حالت ممکن ...

تمومش کردم 

ولی همش فک میکنم شاید اگه ادامه می‌دادیم بیشتر آشنا می‌شدیم شاید به ازدواج می‌رسید ،چون بین حرفاش گفت بعدها شاید به ازدواج فک کردم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم خواهر شوهرم دوست صمیمی بودیم که از من برای برادرش خواستگاری کرد اومد برادرش همدیگر دیدیم خوشمون اومد ازدواج کردیم الانم ۱۵ ساله زندگی میکنم ۳ تا بچه دارم 

تمومش کردم  ولی همش فک میکنم شاید اگه ادامه می‌دادیم بیشتر آشنا می‌شدیم شاید به ازدواج می‌رسید ...

نه عزیزم 

اون حرفش برای یه لنگ پا نگه داشتن شما بوده

کسی که هدفش ازدواج باشه این مزخرفات رو نمیگه

با پسر همسایمون دوست بودن اومده بود تو محل منو دیده بود بعد از پسر همسایه آمارمو گرفته بود که این نامزد اینا داره یا نه بعدم اومدن خاستگاری هنوزم نمیدونم از چی من خوشش اومده بود میگه یه دفعه که دیدمت دلم رفت برات نمیدونم🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️حالا یه چیزی بگم برگاتون بریزه خوده پسر همسایه منو میخواست ولی تو رودربایستی آمارمو داده بود به همسرم🤣🤣🤣

اگر به هنگام سختی با تعجب از خود پرسیدید پس خدا کجاست !؟به یاد داشته باشید که همیشه یک معلم به هنگام گرفتن آزمون سکوت میکند💔💔 

دوست صمیمیِ دختر داییشون بودم.

دوستم منو معرفی کرد و اونا اومدن خواستگاری.

و خب از همون اول قصدمون ازدواج بود.

همسرم میگن از لپات خوشم اومد😂😂😂

ولی خب شوخیه دیگه…

شرایطمون بهم میخورد. حجاب و میزان اعتقادات و شرایط خانوادگی و ظاهرامون و… اینا شبیه هم بود.

خواهر بزرگه ی دو تا دختر و دو تا پسر کوچولو ام که همیشه از بچگی مامان کوچولو صدام میکردن چون براشون مادری کردممم😍ولی حالا که موقع مامان شدنِ خودمه...😢

اول از ظاهر من خوشش اومد، همسایه خالش اینا بودیم وقتی میاد خونه ی خالش منو تو کوچه میبینه... بعدم به قول خودش عاشق خانوادم شد 

 زنانی که کتاب می‌ خوانند برای جوامع نابرابر و مرد سالار خطرناکند، زیرا آنها با مطالعه می‌ توانند دنیایی بهتر را تصور و برای به وجود آوردنش مبارزه کنند!!

با خانوادم رفته بودیم پارک اونجا منو دیده بود افتاده بود دنبالمون و خونه مونو پیدا کرده بود و بعدش مادرشو آورده بود 😬میگه همش میخندیدی از اندام و قیافت هم خیلی خوشم اومد.البته الانا میگه به نور چراغ قشنگ بودی 😂

قاصدک های پریشان را که با خود باد برد،با خودم گفتم مرا هم می‌توان از یاد برد☻️تعلیقی هستم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز