تاپیک مدیریت مخارج و درآمدها و نحوه بهتر پس انداز کردن و نکات مهم خانه داری (۳)

وای عزیزم چقدر خوب و باجزییات نوشتی،چند بار خوندم.

راست میگی نهایت خرج من شاید 5 تومن که اندازه نیم گرم طلاست نشه،ولی آیا من به اندازه نیم گرم طلا ارزش ندارم؟

چند روز قبل همسرم برای خودش کفش چرم مجلسی خرید؛خیلی شیک و تمیز بود.بعد یه جفت کفش زنونه هم داشت خیلی شیک که من دو دل موندم که بخرم یا نه،بعدش که اومدیم خونه بهم گفت با این کفشای من اون کفشا جور درمیان.

آره واقعا مردا به یه جایی که میرسن یادشون میره که این خانم خودشون بود که با نداری ها ساخت تا اونا تونستن پیشرفت کنن.

ازت خیلی ممنونم عزیزم حرفات واقعا تلنگر بود برام.

بچه بودم...مادرم یه انگشتر عقیق داشت که افتاده بود و فقط یه رکاب کج و کوله ازش مونده بود

وقتی مادرم خمیر درست میکرد برای نون من یه کوچولو ازش میگرفتم میذاشتم جای عقیق و صافش میکردم...میذاشتم جایی تا خشک بشه بعدم با ابرنگ روشو رنگ میکردم و میذاشتم تو دستم

مادرم دستش خالی بود نمیتونست برام انگشتر رو عوض کنه ...برد همونو با وزن سبکتر برام انشگتر اندازه دست کوچولوم گرفت...بعد سالها و بعد کلی طلا خریدن و عوض کردن هیچ کدوم به اندازه اون انگشتری که مادرم تو بچگیم گرفت لذت نداشتن...یادمه تو کوچه با دوستام بازی میکردم ولی حواسم همش پیش اون بود هی نگاش میکردم...فدای مادرم بشم که از دلش زد که هیچی تو دلمون نمونه 

چقدر قشنگ مینویسی مستانه جون از تمام کلماتت لذت میبرم الهی همیشه سلامت و خوشحال باشی عزیزم😍🌹

سلام .دیدم دوستان در مورد مادر شوهر و این که دخالت میکنن و میگن پول جمع کنین و...

من خودم به شخصه تجربه خودم رو میگم شاید به درد دوستان خورد.

شما عزیزان لطفا جنبه مثبت این حرفارو در نظر بگیرین .مثلا فکر کنین مادرشوهرتون یکی از اعضای تاپیک هستن به دل نگیرین و اتفاقا یواشکی به حرفشون عمل کنین و به روشون هم نیارین که دلخور شدین و یا هر چی .بی تفاوت و با احترام رد شین از موضوع بعدها می بینین که به نفعتون شده .مثلا من خودم اوایل ازدواج مادر شوهرم بم میگفتن که طلا بخر چیه این همه لباس بهم برمیخورد و میگفتم دخالت بیجا می کنه بعد بیست و دوسال تازه می فهمم اگه گوش میدادم الان ده هیچ جلو بودم.

خدا مادر و پدرتون و حفظ کنه.بعضی ها به آدم انرژی میدن و بعضی ها از آدم انرژی میگیرن.گاهی وقتها ناچارا آدم باید یه کم فاصله بگیره.ولی منم هیچ وقت به دیگران اجازه نمیدم بچه هام و قاطی دعوای بزرگترها بکنن.چند باری دیدم از من پیش بچه ام گله میکنن.خیلی محترمانه گفتم بچه ها رو قاطی این چیزها نکنید و خدا رو شکر دیگه تکرار نشد.و هیچوقت هیچوقت به بچه هام نمی‌گم به فلانی بی محلی کنید یا بهش سلام ندین.حتی اگه از طرف مقابل ناراحت باشم.( ولی خیلی میبینم که اطرافیان به بچه هاشون یاد دادن که به مامان بزرگ سلام نده چون مامان و ناراحت کرده.متنفرم از این کارها).هیچوقت از خانواده همسر به بچه ام چیزی نمی‌گم.اتفاقا همیشه میگم بهشون احترام بذار و...چون دیدم این بدگویی ها آینده بچه رو داغون کرده.بچه باید بچه گی کنه.

کدوم تسهیلاتش؟ مهربانی اعتبار ملی برا من هست

چقدر تاثیر گذار بود 

یه تلنگر خوبی بود حداقل برای من

مستانه جان خیلی حرفاتون به دل میشینه 

انشالله خدا بهتون بی اندازه ببخشه که بی چشم داشت به بقیه تجربه هاتون رو میگین😘😘

انشالله به زودی یه جوری دلت شاد بشه که از ته قلبت بگی خدایاشکرت

ناامید نشو دوستم 

من همیشه شمارو میخونم

منم یه شرایطی دارم که مریض داریم توی خونمون

خیلی سخته حتی بیشتر از توان ما 

امروز اومدم برای مریضمون شیمی درمانی

ولی میگم خدا هست بالاخره دلمون شاد میشه و این روزا به خوشی تبدیل میشه

پستم مرتبط نبود با تاپیک یه موضوع اقتصادی بگم

خانمای خوشگل با پول های خورد و کم پارسیان بخرید

من حتی هفتصد تومنی هم توی خریدام دارم 

از تارا و اسنپ پی و دیجی پی خریدم 

از مغازه نقدی خریدم

وقتی بهم پول کادو میدن سریع تبدیل میکنم اگه به طلا نرسه

خلاصه اصلا غافل نشین 

سر سال که شد میبینین کلی پارسیان دارین که یجا به دردتون میخوره و گره ای از کارتون باز میشه

سلام مجدددوست عزیز...ببین روش من اینجوریه هروقت برای هرچیزی حالم بد میشه ناراحتم ترس دارم نگرانم یا از کسی دلخورم آسیب دیدم هرچیزی...اول اینکه هیجا درباره مشکلات دچالش ها با کسی حرف نمی‌زنم نه دخترم نه خواهر نه مادر نه دوست عقیده ام اینه من فقط جایی حرف میزنم که بدونم مشکلم وحل میکنن پس درد ودل کردن ممنون چون کسی نمیتونه حل بکنه بنظرم کسی اونقدری آگاه به همه چیز نیست که بتونه مشکلات منو حل بکنه خانواده هاهم از روی احساسات بیشتر وقتا خرابترم میکنن مگر مشاوره یا کسی که تخصص داره پس  چرا مسائل یا مشکلاتم وهر جایی بگم حالا یه سری مسائل هست مثل بیماری دوراز جون مرگ اینا واقعاااا واقعاااا دست ما نیست ونمتونیم کاری کنیم...ولی یه سری مشکلات  مثل ضرر مالی یا هرچیزی اینجا میام ببینم تو مشکل خودمم سهیم بودم ینی خودم چقدر سهم داشتم اگه سهمی نداشتم اتفاقی بود که خب می‌سپارم بخدا ومیدونم خودش برام جوری جبران میکنه که باورم نمیشه اما اگه خودم باعث شدم ضررو زیان دیدم خب سهم خودمو درمیارم و وحرکت میکنم جبران میکنم وهمون برام میشه تجربه رشد آگاهی.وبجای اینکه مشکل وبریزم رو دخترم یا جایی درد ودل کنم بفکر ساختن میشم چون دردودل کردن دردی دوا نمیکنه فقط وقتم ومیگیره...حالا یه سری مشکلات هست بین من و شوهرم که اونم مربوط به ما دونفره حتی دخترم نیاز نیست درجریان باشه چون ذهنیتش عوض میشه نسبت به یکی ازما وقلب و روحش آشوب میشه واین بچه کی وقت کنه درس بخونه پیشرفت کنه تازه فقط خاطرات تلخ خونه پدری براش یادگاری میشه میره گوشه ذهنش پس هرچیزی بین منو شوهرم باشه دوتایی تو خلوت حل میشه حتی بحث ودعوا تو خونه پیش دخترم ممنوعه...حالا مشکلات دیگه هست مثل داستان خواهر شوهر جاری مادر شوهر اینارو هم هیچ جا نمیگم حتی پیش دخترم چون همه اونا ازخون دخترم هستن ذهنیتش نیاد به کل برگرده اون که نمی‌تونه برای همیشه همه رو قیچی کنه با ریختن افکار من رو دخترم فقط روحش آلوده وپراز نفرت میشه و مجبوره هربار ی که اونارو می‌بینه با درد تظاهر به خوب بودن کنه وهیچ لذتی از دور هم بودن ومهمونی نبره .پس میام بجای غیبت درد ودل کردن تمام افکارمو می‌نویسم ببینم تواون داستان دلخوری ها منم سهم داشتم یا نه اگه سهم داشتم که خب خودمم مقصرم اگه پس سهم خودم و درمیارم و رو خودم کار میکنم برای تغییر درست تا بتونم خودمو اصلاح کنم که دیگه اجازه ندم باهام رفتار غیر درست بشه...وهمیشههههه همیشه میگم آدمایی که به ما خسارت میزنن به چشم بیمار ببینیم،بیماری که سلامت عقل نداره وما نمیتونیم جلوی رفتارهاشون وکارهاشونو بگیریم ما فقط میتونیم خودمونو اصلاح کنیم وحدو مرز بزاریم وانقدر به فکر رسد وآگاهی باشیم تا کسی نتونه راحت خسارت بزنه و آرامش مارو بگیره...درباره تمام مشکلات هم همیشه میگم چیزی نشده درست میشه الان من بشینم خرص وغصه بخورم درست میشه نه هرچیزی که خدابخواد درست میشه اگرم خدا نخواد من خودمم بکشم درست نمی‌شه پس زندگی تو بکن تو یه بار بلیط زندگی داری دیگه به این ساعت روز وسنت برمیگردی وقتت ارزشمنده صرف کسی دیگه نکن با نوشخارفکری...شاید الان دوتا یا سه تا مشکل داریم ولی واسه غمگین بودن ولی بینهایت نعمت وداشته هایی داریم برای شاد بودن پس چرا بخاطر دوسه تا مشکل نتونیم ازاین همه داشته هامون لذت ببریم ...سلامتی خانواده سقف بالا سر سفره ی باز خانواده وسایل خونه وکلی چیز دیگه لذتشو ببر...زندگی کن بزار زندگی کنن...دخترم فقط یه بار نوزاد بود یه بار کودک بود یه بار نوجوان وجوان بود پس بزارم راحت لذت تمام دوره هاشو ببره اون آمده زندگی کنه حکم سطل آشغال روحی منو نداره...

ممنونم عزییییزمم...بابت دلگرمی و دعای قشنگت❤️

خدا همه بیمارا رو شفا بده و همچنین بیمار شمارو

انشالله عزیز دلم 😘😘❤️🙏🫂

مرسی عزیزم یادتون بود و جواب دادین 

هر تایمی میومدم ببینم جواب بدین تا بخونم و استفاده کنم 

روش شما ۱۰۰درصد درست هست ولی خب مستلزم صبر و اگاهی و وجدان درست هست 

واقعا تربیت بچه سخته . 

دوست عزیز من تک والدم بچه هام واقعا خوبن ولی مثلا پسرم ۱۵ سالشه میگم برو خرید کن نمیره و میگه اینترنتی سفارش بده من نمیرم و من خیلی ناراحت میشم 

بهش میگم من رو تو حساب کردم مرد خونه ای

میگه شما هم به حرفت عمل نکردی 

میگم چی 

میگه قول داده بودی مار واسم بخری

راست میگه گفتم ولی نه جا داریم و نه فعلا هزینه 

و همین الانم پت خونگی فوق العاده داریم

دخترم ۹ سالشه پرتوقع همش توو قیافه ست و به اصطلاح من باده خخخخ

البته خودمم مقصرم تایم زیادی سرکارم و بعدشم کالای خونه 

چیکار کنم توو این موقعیت ها ؟؟

نمیخوام رابطمون خراب شه 

باباشونم شهر دیگه ست و سالی دوبار میبنشش و روزانه تبفنی در ارتباطن

کل بار زندگی روو دوش منه 

کمکم ندارم و اینم بگم ۴سال از بچه هام دور بودم و تقریبا ۷ ماهه پیش منن و خیلی زود با هم جور شدیم 

اونا هم از پیش من بودن راضی ان مخصوصا پسرم 

چه کنم ؟؟!! 

حقیقتا مشاورم دیگه قبول ندارم ۵ سال توو مشاورا بودم و دراخرم هیچ 

حتی گفتن دنبال بچه هات نرو بزار بزرگ شن 

ولی من رفتم دنبالشون و چقدر خوب شد این کارو کردم 

دوستان عزیز عذرخواهم راجع به تایپیک نیس 

ولی واقعا توو  این تایم خیلی چیزا ازتون یاد گرفتم 

و میخوام راهنماییم کنین 

سلام عزیزم تجربه ی من اینکه که همیشه میگم ما پدرو مادرها برای آینده ی بچه هامون همه کار می‌کنیم مدرسه کلاس ورزش میفرستم تا سرمایه بشه برای آینده شون براشون پس انداز میکنیم ویاد می‌دیدم پس انداز بکنن درسته...ولی پایه وستون اصلی تمام اینا فقط یه چیزه که باید از بچگی ومحکم بالا بیاد اونم ارامش و روحی وروان بچه هاش واین بزرگترین سرمایه برای آینده ی بچه هاس که باید داشته باشن تا بتونن پس اندازهایی که کردیم درسی که خوندن کلاسی که رفتن هنری که یاد گرفتن واستفاده کنن ولذتشو ببرن ..‌.بنظرت اگه یه بچه از نظر ارامش تامین نشه وبا مشکل روحی روانی بالا بیاد حتی اگه دکتر ومهندس بشه میتونه با خوددرگیری که داره و خاطرات تلخی که ما براشون گذاشتیم لذت داشته هاشو ببره ؟حتی خونه ای که بخره ماشین مدل بالا هرچیزی که به دست بیاره به چشمش نمیاد که لذتش وببره وانقدر خود مشغولی وخوددرگیری داره انقدر آسیب روحی دیده وانقدر تروماهای کودکی داره میبینی داره تو بهترین کت وشلواریا بهترین مانتو بهترین جا بهترین غذارو میخوره ولی ذهنش جای دیگه درگیره این ینی نمیتونه از اون لحظه لذت ببره جای دیگه تو ذهنش داره 

درد میکشه وحتی نمبتونه رابطه سالم با زوجش داشته باشه ونتیجه میشه  تمام زحمت ها کارکردن های ما تو جونی وخودش بدست اوردیم والان موقع لذت بردن هست بخاطر تروماهای گذشته نمیتونه وما هم ازاینکه دختر یا پسرمون ازدواج کرده وبا زوجش یا هر  مشکلی که داره درد میکشیم و ما حتی فکرشم نمی‌کردیم که نادیده گرفتن امنیت های بچه وتامین کردن ارامش بچه باعث می‌شه جوان ما نتونه حاصل زحمت ها ی مارو خودشو لذت ببره...پس مهمترین اصل هر زندگی ارامش جو خونه وتک تک افراد خانواده س تا بتونیم از پس انداز هامون استفاده ولذت ببریم

به به مبارکشون باشه عزیزم من و برادرم یه دوچرخه مسترک قرمز داشتیم که البته بنام برادرم خریده بودن ولی چه کیفی میکردم تو خونه بزرگ ۶۰۰ متری از این سر به به اون سر حیاط دوتایی و تکی میرفتیم ،وقنی برای پسرمم خریدم کلی ذوق کرد و چشماش برق میزد ، قشنگ حس بچه هاتونو درک کردم ❤😍