سلام دوستان،شبتون بخیر،واقعا از همه دوستانی ک تجربیاتشونو مینویسند ممنونم،چند وقت قبل یکی از دوستان نحوه نقد کردن اعتبار دیجی کالا رو با خرید و فروش طلای دیجیتالشاینجا نوشته بودن من تا الان دو ماهه برای رد کردن چند بدهی ازش استفاده کردم،خدا خیرتون بده.سری آخری ده میلیون نقد کردم روز بعدش نشست بحسابم.
هر روز به اینجا سر میزنم ومیخونمتون واقعا از برنامه های بعضی دوستان آدم لذت میبره،
یکی از دوستان چه خوب گفته بودند که مدیریت مهمه،اما بالا بردن درآمد مهم تره واقعا این حرف خیلی درسته توی شرایط الان.
من وام مهربانی بانک ملی رو که گرفتم اقساطش سنگینه واقعا چیزی از حقوقم نمی‌مونه چون قسط ویپاد پست بانک هم هست،و توی شرایط حاضر کشور واقعا مدیریت مالی خونه خیلی مهمه،خدا به همه مون کمک کنه و روزهای روشن پر از شادی و امید در انتظار تمام هم وطن های عزیزمون باشه.
من عزیزم قسمت آخر سوالتون رو جواب میدم من کسی هستم که اولش دوست نداشتم بچه دار بشم نه اینکه دوست نداشتم بهتره بگم خیلی برام مهم نبود تا دوسال یا سه سال ولی بعدش دوست داشتم بچه دار شم ولی خب قسمت نشد تا ۵ سال که درمان خاصی نکردم خلاصه بعد از ۱۰ سال خداوند دعاهامو شنید وائمه اطهار واسطه شدند ومن صاحب فرزند شدم که بخدا قسم لذت بخش ترین لحظات عمرم لحظه ای بود که فرزندم رو دیدم یک پسر سبزه وبانمک که با چشمان سیاهش منو از لابلای نرده های تخت منو میدید وهمه ی عشق زندگیم شد ولی مادر شدن خیلی سختی داره ام برای من شیرین بود وهست تا اینکه مریض شدم وقتی پسرم یکساله شده بود ومن دوباره از بچه دار شدن منع شدم تا چهار سال چونکه دارو میخوردم ولی دیگه داروهامو دکتر قطع کرد وحالا کرونا اومد و همون پسرم کرونای سختی گرفت ولی به لطف خدا وجدش چونکه سید هست شفا گرفت غافل از اینکه وقتی که دیگه از بیمارستان مرخص شد وآمدیم خونه من متوجه شدم که باردارم واصلا باورم نمیشد هم ترس بخاطر کرونا هم شادی بخاطر بچه ی دوم خدارو شکر دوباره خداوند بهم نظر کرد ویک عزیز دیگه بهم هدیه داد خیلی سختی کشیدم وزحمت وشب نخوابی ولی بخدا برای من شیرین تر از عسل بود وهست اینارو گفتم که بدونی بچه از نظر من دنیاتو شیرین میکنه اصلا مادر بودن چیزی هست برای من که هیچ چیزی رو نمیشه باهاش مقایسه کنی حتما حتما به بچه دارشدن فکر کن بخدا خیلی خوبه از خدا میخوام همه ی مادرهای گروه تندرست باشن وهر کی آرزوی مادر شدن داره بحق خانوم فاطمه زهرا دامنش سبز بشه 🤲
سلام به روی ماه همگی دوستان
اومدم چندتا مورد ریز رو بگم☁️
۱.یکککک شب فقط یک شب غذا نپختم، پاشدیم رفتیم بیرون غذا خوردیم :)
گفتم چه کنم زیاد نخریم؟ با خودم طبق معمول کاهوهای اماده‌ی توی یخچال رو برداشتم با لیمو و نمک که تو ماشین بخوریم.
خوردیم و همین یک کمی اشتها رو کم کرد.
باعث شد زیاد غذا نخریم الکی.
یک پرس کمتر غذا گرفتیم.
وگرنه چون ناهار هم نخورده بودیم، حتما ۴پرس میگرفتیم.
غذا شد ۱.۱۰۰ به جای ۱.۴۶۰
۳۶۶جلو افتادیم.
همسرم گفت بریم کنافه هم بخوریم بعد از شام که گفتم یک بار دیگه بیارمون، الان سیریم.
بگردمش، با اینکه دلش میخواست ولی گوش داد و نخرید.
۲.تولد دوستِ پسرم بود
برخلاف همیشه که بیشتر از توانم کادو میگرفتم
این‌بار اندازه توانم خرید کردم
یک کادو ۳۰۰تومانی برای دوستِ پسرم و یک کادو۲۲۰تومانی برای خواهرش خریدم.که خواهرش هم خوشحال بشه.
۳.یک وام گرفتم از بانک مهر
که میدم همسرم باهاش سود های یک یا دو درصد رو طلا بگیره.
خداکنه سربلند بیرون بیاد.
خیلی امیدوارم.
۴.دخترم امروز میگفت مامان میشه من پولایی که میگیرم رو بدم برای روتین‌پوستی؟دوست دارم قرتی بشم.
با توجه به اینکه همیشه تا حدی قرتی بوده، بهش گفتم تو مدرسه خیلی بچه هاتون از این چیزا دارن؟گفت اره.
گفتم قبل از همه اونا، شما خودت قرتی بودی.
بادی اسپلش میزدی، روغن آرگان، تونر صورت… بالم لب،مداوم کرم می‌زنی و میزدی.
شروع کردم روی اعتماد به نفسش کار کردن. که فکر نکنه از بقیه بچه‌ها که ماسک ورقه‌ای و شامپوهای خارجی خاص میزنن چیزی کم داره.
براش حساب کردم که ماسک صورت وقتی از چین تا اینجا میاد و قیمتش درمیاد ۳۰الی ۵۰ تومن، بعیده واقعا توش خیار داشته باشه. بعیده کیفیت خوبی داشته باشه. خودت خیار رو بزن رو صورتت. ماهی یکبار هم از اون ورقه‌ای ها بزن که خوشت بیاد.
خلاصه کلی بهش حس خوب در مورد صورتش دادم.
در نهایت وقتی دیدم متوجه شده این محصولات باعث خالی شدن جیب ما و پر شدن جیب فروشنده میشن، گفتم اصلا پول این چیزا رو نمیخواد از پول تو جیبی بدی، ما تا الان برات خریدیم، از این به بعد هم خودمون برات میخریم. هرچی خواستی بگو.
اینجوری با کمی هم‌صحبتی، جلوی یک ضرر هنگفت رو گرفتم.
چون اینجور چیزها اونم در سن کم، هم پول رو هدر میدن هم پوست رو بدتر میکنن.
این هفته احتمالا کشوی لوازم آرایش و گلسرها رو مرتب میکنیم که چیزایی که داریم بیاد جلوی چشممون و مدام دلمون خرید اینجور چیزا رو نخواد.
منم تازه عروس نیستم ولی خیلی خیلی هم باسیاست نیستم.خوشحالم که شما قلقل حرف زدن و... رو پیدا کردین.انشاالله در کنار شما عزیزان وضعیت ما هم قطعا بهتر میشه.حرفهای معصومه جون و واسه شوهرم میگم ولی کلا معتقدند با این حقوق کم نمیشه پس انداز کرد و از اول زندگی اشتباه زیاد داشتیم و دست آورد خاصی نداشتیم.ولی خودمون کج دار و مریض داریم پیش میریم ولی بازم خدارو شکر که با یه حقوق ۴ نفرمون و داریم اداره میکنیم.
یکی از خانم ها اینجا در باب رسیدگی به خود و به پوست و مطالب زیبایی نوشته بودن که اول واقعا به خودمون برسیم و خودمون رو دوست داشته باشیم و روتین پوستی واینا حرف زده بودند،کاش بازم بنویسند واقعا به تلنگر نیاز داریم حالا هر کدوم توی یک زمینه ای ،پس ممنونیم از هر کسی که اینجا زحمت می‌کشه و می‌نویسه ممنونیم شاید همون حرف و نکته برای نفری شروع حرکت و رشدی شد.
دوستان شما هم ناهار می‌پزین و هم شام؟؟؟
به کارهای دیگه هم میرسین با دو بار آشپزی در روز؟؟؟
من هم ناهار میپزم هم شام
هیچ وقت ناهار مونده ظهر رو شب نمی خوریم
من خورشتی ها رو دو وعده ای درست میکنم و اغلب ظهرها خورشت داریم که بقیه اش رو مجدد فردا تایم ناهار میخوریم نه شب....شب اصلا غذای برنجی نمی خوریم. فقط مرغ رو تک وعده ای میپزم و ماهی رو که برای ناهار خورده بشه چون از مرغ مونده بشدت بدم میاد همینجوری هم مرغ ها بوی زهم میدن دیگه مجدد گرم بشن که اصلا نمیتونیم بخوریم باز من کمتر حساسم همسرم خیلی خیلی حساسه به بوی مرغ و نمیخوره مرغ گرم شده رو...فقط همون وعده اول رو میخوره
شام هم معمولا کتلت و ماکارونی و برگر درست میکنیم یا نون و پنیر لیقوان و گردو ...شاید دو سه شب تو هفته شام نون پنیر و گردو بخوریم
بعد بجاش فردا صبحش تخم مرغ نیمرو میخوریم
یا گاهی شام ها املت یا نیمرو درست میکنم
وعده ناهار برای ما مهمتره که نود درصد برنجی هست یا ابگوشت و غذاهایی که حتما گوشت داشته باشه یا مرغ
بله دوست عزیزم من هم بیشتر وقتها ظهر غذا درست میکنم شب هم غذا میپزم ولی اگه ظهر پلو وخورش داشته باشم وزیاد بمونه شام از همون میخوریم ولی اگه ظهر غذای نونی باشه یا کله گنجشکی یا مثلا اینجور چیزا دیگه برای شام هم غذا میپزم وگاهی وقتها هم از بیرون یا فلافل میخریم یا پیتزا منتها کلا من به اندازه ی همون وعده غذا میپزم بله به کارهای دیگرهم میرسم من چون کلا صبح ها زودتر بیدار میشم وخواب بعد اظهر هم تو خونمون معنی نداره وقت دارم چون شاغل نیستم وخیلی اهل رفت وآمد هم نیستم
من همینجوریش به کارام نمی‌رسم.دوبار آشپزی که فاجعه است.ولی بعضی روزا دوبار غذا میپزم
بعد اینکه مرغ و شستین دو ساعت داخل آب نمک بذارین و بعدش آبکش کنید.و فریز کنید.به کل بوی بدش می‌ره.موقع پخت هم برگ بود تاثیر داره
با عرض پوزش سوال داشتم ببخشید شما ها خیلی براتون مهمون میاد ومهمونی میرین تواین شرایط اقتصادی ؟
