آفرین عزیزم چقد نوشته هات حس خوبی بهم داد 🥰من تو یه خونه ای بزرگ شدم که مادرم نه تنها خسیس نبود بلکه بیش از حد دست و دلباز بود اما نه برای خودش برای دیگران و اطرافیان با اینکه خونه دار بود اما زن دست و پا بسته ای نبود اهل تلاش بود همیشه از کارای خونگی که انجام میداد برای خودش درآمد داشت اما دریغ از اینکه یه روسری برای خودش بخره یا یه کرم دست
همه پولاشو جمع میکرد یا برای ما خرید میکرد یا میداد پدرم گاهی هم شاکی میشد که هیچی خرج خودم نکردم بابام میگفت مگه من گفتم نکن
واقعا هم راست میگفت
اینا برای من شده بود حسرت با اینکه عاشقانه مادرنو دوست دارم اما وقتی زن های فامیل رو میدیدم که به خودشون لباسشون میرسند کرم دست میزنند میگفتم کاش مامان منم گاهی تو آینه روسری های مختلف رو امتحان میکرد تا بپسنده نه اینکه براش مهم نباشه
دو سه سال اول زندگی به خودم اومدم دیدم دارم ناخواسته راه مادرمو میرم پول جمع میکردم زیاد میشدمیدادم شوهرم یا عید خرید نمیکردم میگفتم پولش پس انداز بشه نه تنها پس انداز نمیشد همش خرج میشد شوهرمم میگفت میخواستی بخری 🙂
بله عزیزم هیشکی به ما مدال نمیده
الان چندین سال میگذره هر سه ماه یه بار برای خودم روتین پوستی کامل میخرم همیشه آبرسان و کرم مرطوب کننده به دست و صورتم میزنم
عطر خیلی خوب برای خودم خریدم کلی اسپری و مام و بادی اسپلش
لباس خونگی و بیرونی رو همیشه جنس خوب و کمی گرون میخرم
چند ساله کفش فقط چرم خریدم
ماه پیش دوتا صندل ویه کفش راحتی چرم خریدم
کم میخرم اما خوشبو خریدم عینک آفتابی اصل برای خودم گرفتم شوهرم کلی عینک نشونم داد اونی از همه گرونتر بود برداشتم
بیرون میریم از هر جایی غذا نمیخورم فقط چند تا جای خوب که قبلا تجربه شده
اینا باعث شده همسرمم همیشه دنبال اینه که چیزی که خوبه رو برام در نظر بگیره چه یه لباس باشه چه رستوران و.....
ما خودمون به خودمون ارزش میدیم خودمون باعث میشیم که دیگران چطوری با ما رفتار کنند