2777
2789
عنوان

شما صاحب طلاهاتون هستین یا شوهرتون

| مشاهده متن کامل بحث + 10604 بازدید | 309 پست
بهتریییین کار و کردی عزیزم اصلااااا غصه نخور طلا ها اگر برای عروسیت بوده هیچی مال شوهرت نیست منم اگر ...

خیلی پسته  .دلم اصلا با زندگیم نیست بارها فکر جدایی سرم زده ولی شرایطشو ندارم تحملش نمیتونم بکنم بدجور عذاب میکشم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یه برادر دارم اوضاعش ضعیفه واقعا ندارن فقط یه ماشین داره که باهاش کار می‌کنه اونم توی اون فوریت که پ ...

خدا خیرت بده

ای هیچ ،برای هیچ ، برهیچ، مپیچ ...کار خوب فقط زمانی ارزشمنده که فقط برای رضای خدا و خالصانه باشه...ما باید حتی برای تک تک کلمات در فضای مجازی اون دنیا جواب پس بدیم...

ولی کاملا مشخصه ک شوهرت از کاری ک کرده پشیمونه درضمن شما شوهرتون مقصر نبین این رفتاراش تقصیر خودش نیست مطمعن باش خانوادش هستن ک ب هر طریقی دارن رو مغزش کار میکنن و بیستون رو ب هم میزنن چون دنبال جدایی شما دونفر هستن چون اگر شوهرت واقعا آدم بدی بود پشیمون نمیشد اینو رفتاراش نشون میده درضمن ختم باباتو گرفت پس اگر بتونی بگیرید دستت خیلی خوبه و سمت تو میاد گوش ب حرفت میشه 

بخدا قسم من یه شوهری دارم حتی خانوادشم خوبن ولی شوهرم خودش بده زاتش بده برای هیچ کاری هم پشیمون نمیشه میگه همینه ک هست دوست نداری برو ب هیچ کسی هم دلش نمیسوزه بخدا شوهرت درست میشه اما باید کاری کنی بدونه ک خانوادش دنبال ب هم زدن زندگی شما هستن همیشه خوب باش اونم میفهمه مطمعن باش 

ولی کاملا مشخصه ک شوهرت از کاری ک کرده پشیمونه درضمن شما شوهرتون مقصر نبین این رفتاراش تقصیر خودش نی ...

عزیزم حرفاتو میفهمم ولی همسر من بهمون حد خانواده اش اذیتم کرده . این روزا اصلا حالم خوب نیست تو تایپیک جدیدم نوشتم اعصاب و روانم بدجور بهم ریخته

همسرم اصلا درکم نمیکنه از من انتظار داره مثل قبل باشم مدام بهونه گیری می‌کنه چرا به خونه و غذا و اتو کردن لباساش نمی‌رسم احمق نمی‌فهمه من الان حال خودم ندارم 

صبحا حتی انگیزه ندارم برای خودم غذا درست کنم تا عصر با بیسکویت سر میکنم شامم فقط چون همسرم هست درست میکنم که غر نزنه اونم واقعا با بی انگیزگی تمام. خانواده احمقش یه تسلیت بهم نگفتن 

یکیشون نگفته بریم یه حالی ازش بپرسیم یکم دلداریش بدیم . خسته شدم از خودم از زندگیم واقعا نمی‌کشم حتی وقت نکردم یکم به اعصابم به خودم برسم بعد از اون عزا ، عزای امتحاناتم شروع شد

امروز صبح ،سر جلسه آزمون نفهمیدم چی نوشتم آنقدر که فکرم مشغوله حتی حال نداشتم فکر کنم شاید جواب برخی سوالات به ذهنم بیاد

عزیزم حرفاتو میفهمم ولی همسر من بهمون حد خانواده اش اذیتم کرده . این روزا اصلا حالم خوب نیست تو تایپ ...

نغمه جان بیشتر از این خودت اذیت نکن درس و امتحانات منظورم اینه استرس شونو  نداشته باش 

من اگه جات باشم با استاد ها صحبت میکنم 






ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز