کلام باعث جذب بیماری نمیشه
احساس پشت کلامه که باعث جذب بیماری میشه
و دلیل احساس هم افکاریه که تو ناخودآگاه وجود داره
شما نمی‌تونید به بیماری فکر کنید و حالتون خوب باشه
میدونم فکر کردن به سلامتی تو این مواقع سخته
شما درد دارید و تمام توجهتون میره سمت این درد
ولی میدونید بیماری وجود نداره
بیماری نبود سلامتیه
برای اینکه درکش راحت باشه این مثالو میزنم، هیچ تاریکی وجود نداره
هیچ تعریفی نمیشه از تاریکی داشت مگه اینکه تاریکی نبود نوره
بیماری نبود سلامتیه پس باید ببینید چه افکاری نسبت به سلامتی تون دارید که باعث این بیماری شده
یه جایی در درونتون این بیماری رو میخواد
حس قربانی بودن، جلب محبت اطرافیان، دوست داشتنی شدن
مثلا من یه مدت اگزما دستم خیلی زیاد شد، بعدا فهمیدم دلیلش این بوده اطرافیانم ازم نخوان تو کارها بهشون کمک کنم🙂
اصلا دلیل اینکه اگزما گرفتم به خاطر نیازم به محبت خانوادم بود
الان که بی‌نیاز شدم مشکل پوستیم کامل برطرف شد
شما هم باید ریشه فکری و احساسی بیماریتون رو پیدا کنید
تو یه کاغذ بنویسید از این بیماری چه منفعتی می‌برید!
این کاغذ رو داشته باشید هرموقع از بیماریتون منفعت بردید بنویسید
قطعا ریشه‌اش رو پیدا میکنید
من خیلی به شوهرم وابستم همش انتظار توجه دارم ازش و وقتی بهم توجه نمیکنه خیلی زودرنج میشم
میشه بگی چه راهکاری داری برام ک بیشتر به خودم وقت بزارم و اون دنبال من باشه نه من دنبال اون
اگه مادرتون به مثبت اندیشی اعتقاد دارن میتونید اطلاعاتی که اینجا درمورد سلامتی میگم بهشون انتقال بدید
چون فقط خودشون میتونن به خودشون کمک کنن
اگه نه که شما تنها کاری که میتونید بکنید اینه که از نظر احساسی درگیر بیماری مادرتون نشید
قطعا سخته درد کشیدن عزیزتون رو ببینید و بخواید احساستون رو مثبت نگه دارید
ولی شما زمانی میتونید بهشون کمک کنید که قدرتتون بیشتر باشه
زمانی که تو احساس بد باشید هیچ قدرتی ندارید
زمانی میتونید ایشون رو بکشید بالا که خودتون رو پله بالاتر باشید
وقتی تونستید دیدگاهتون رو نسبت به سلامتی مثبت کنید امکان داره دیدگاه و حرف های شما روی ایشون تاثیر بذاره و حتی ممکنه راه‌های به ذهنتون برسه که به سلامت مادرتون کمک کنه
مثلا یه دکتر بهتر، یه داروی خوب
بالاتر یه متن درمورد سلامتی برای یکی از دوستان نوشتم اونو بخونید خیلی کمکتون میکنه
یه بار دیگه متن خودتون رو بخونید، حتی برای راهکار برای دوست داشتن خودتون هم میخواید ایشون دنبالتون باشه!
چه لزومی داره که همسرتون دنبالتون باشه؟ چرا باید به توجه همسرتون نیاز داشته باشید؟
میدونم شاید درکش الان برای شما سخت باشه، پیش خودتون میگید خوب همسرمه دیگه باید بهم توجه کنه
درسته که دونفر که متعهد شدن باهم باشن نسبت به هم وظایفی دارن و یکی از اون وظایف توجه هست
ولی دقت کردید بیشتر خانمها دنبال توجه همسرشون هستن؟
چون عزت نفس پایین تری دارن
شما اول باید بپذیرید که نیازی به توجه همسرتون ندارید، درواقع این خلا احساسی از اینجا میاد که شما به خودتون توجه نمی‌کنید و این خلا رو میخواید از بیرون پر کنید
باید بدونید این کودک درون شماست که احساس نیاز به محبت داره
به جای انرژی گذاشتن برای جلب محبت همسر، به کودک درونتون برسید
تصور کنید دختری دارید، چطوری به اون می‌رسید؟ غذای خوب بهش میدید، لباس خوب بهش میپوشونید، وقتی ناراحته بغلش میکنید!
همین کارهارو برای خودتون انجام بدید
کودک درونتون رو غنی از محبت کنید
وقتی از محبت بقیه بی‌نیاز شدید، کم کم می‌بینید که محبت از همه طرف به سمت شما میاد
چون وجود شما سرشار از عشقه
و عشق، عشق رو جذب میکنه
عشق به خود انتها نداره
شما یه جایی در درونتون هنوز منتظر جلب توجه همسرتونه
وگرنه براتون مهم نبود که با خانواده شون باشه یا نباشه
درسته تو زندگی مشترک آدما یه سری وظایفی دارن که باید انجام بدن
ولی باید بپذیریم هیچکس کامل نیست
و چرا کامل نبودن یه نفر باید منو اذیت کنه؟
در حالی که خودمم کامل نیستم!
من دلم نمیخواد همسرم منو تغییر بده یا ازم بخواد کاری که دوست دارمو انجام ندم
پس چطور به خودم اجازه میدم حق انتخاب رو از همسرم بگیرم؟
شما باید ببینید چی درونتون هست که باعث میشه از اینکه همسرتون با خانوادشه ناراحت بشید؟
اون این کار، به خودی خود کار بدی نیست، از دیدگاه شما بده
برای شما عذاب‌آوره
قبول دارید همین الان خانمهای زیادی هستن که شوهرشون با زیاد خانوادشونه و این خانمها ناراحت نیستن؟
پس دیدگاهی که شما نسبت به این عمل دارید باعث ناراحت شدن شما شده
یه سوسک رو بندازیم وسط یکی جیغ میزنه یکی برش میداره بال هاش رو میکنه مسخره بازی درمیاره!
واکنش آدما نسبت به اتفاقات متفاوته چون دیدگاهشون نسبت به اون اتفاق متفاوته
شما باید ببینید افکارتون نسبت به این اتفاق چیه که باعث ناراحتیتون شده
و این کارو فقط برای آرامش خودتون انجام میدید
راه های زیادی وجود داره
یکیش که از همه مهمتره شکرگزاریه
ولی اگه مقاومت داشته باشی ممکنه سخت باشه
تاپیک اولمو بخونید، وسطای صفحه اول یه لیست از کارهایی که حالمونو خوب میکنه نوشتم
یکی از اون کارهارو انجام بدید، اعتماد به نفس که گرفتید و یکم حالتون خوب شد شروع کنید به شکرگزاری
خودتون نتیجه‌اش رو ببینید🙂
میگن با قانون جذب میتونی مریضیو درداتو خوب کنی
چطوری کاری کنم با قانون جذب از گردن درد و سردرد راحت شم؟
