سلام بچه ها من یه موضوعی حالمو بد کرده
شبچله ای نزدیک و من توی عقدم
و مسئله اماینه که برای شب چله هیچ چیز خاصی برامنگرفتن
همسرمم اصلا به روی خودش نیاورد که زمستونه شاید زنم لباس زمستونی بخواد کفش لازمداشته باشه
هیچی هیچی
دیروز همین طوری گفتم اره لباس اینا میخوام.اصلا نگفت میام برات میخرم باید بابت شبچله ام میگرفتم برات
الان به شدتت حس کم ارزش بودن میکنم
حس میکنم منو بی اهمیت کرده
از طرفیم وقتی ابراز علاقه و دلتنگیمیکنه همش حس میکنم داره ادا میاره و دروغ میگه
و حس میکنمدلم میخواد ازش دور بشم
یا دوست دارم باهاش دعوا کنم و اصلا نبینمش
واقعا خیلی حس مزخرفیه