2777
2789
عنوان

دیشب با خانواده شوهرم بحثم شد

1073 بازدید | 58 پست

دیشب اومدن خونمون خانواده همسرم من( عقدم دوساله) با همسرم قبلا دوست بودم گفتن عروسی بگیریم اونا خیلی مذهبین گفتن ما اهنگ نمیزاریم با دف اینا باید مراسم برگزار بشه منم گفتم عروسی نمیخام اونام سفت سخت میگن عروسی من مخالفم چیکار کنم !؟؟؟؟؟ یکم باعث دلخوری شد دیشب میگن نه مادرشوهر اشغالم طلبس نظرتون چیه¿ من خیلی ناراحتم بچه ها😔

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سر چنین اختلافات مهمی ۲ سال حرف نزده بودین؟!

شوهرت نظرش چیه؟

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.

تو که دیدی عقایدتون باهم فرق داره چرا زنش شدی؟ نگو خودش مهم بود که اتفاقا خانوادش از خودش مهمترن

من دوران دوستی نمیدونستم اینطورین گفتن عروسی داریم فلان داریم منم گفتم مث همه ادمن لابد نگو نه بدترن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792