دوستان من تازه اوایل ازدواجم با همسرم دعوت شدم خونه دوستم( مجرد) زندگی خیلی ساده هم داشتن دو روز بعد زنگ زد و گفت تو طلاهای منو بردی و کار ب شکایت رسید فکر کنید من ده روز از ازدواجم گذشته بود تازه از ماه عسل اومده بودم به اصرار رفتم خونشون اونم با همسرم و تکونم نخوردیم شکایت کرد ازم رفتم دادگاه و خلاصه بی گناهی من ثابت شد چند جایی پیش دوستام رفته بود و گفت و من از این بابت ب جرم افترا ازش شکایت کردم و زندان رفت و جریمه نقدی داد...مادرش برا اینکه از من انتقام بگیره گشت و گشت عمه ی همسرم رو پیدا کرد بهش گفت من طلاهای دخترشو بردم عمهه رفت به پدر شوهرم گفت پدر شوهرم در جریان دادگاه ما بود به عمهه گفت همچین چیزی دروغه و دادگاه هم رفتن و لطفا این موضوع رو جایی بیان نکنید....الان سه سال گذشته دیروز من با عمه ی همسرم ی بحثی کردم بی حرمتی کرد بهم گفت ما خیلی چیزا میدونیم ازت ولی سکوت کردیم بخاطر شوهرت من واقعا متوجه نشدم