خب صبح ک چشاتو وا میکنی میگی عه اینجا دیگه کجاس😑
من مجرد بودم ب شدت تنبل بودم و لووووس.داداشم مانتوهامو میشست اتاقمو مرتب میکرد درین حد
روز اول زندگی باید صبحونه میذاشتم. اول رفتم شیتان پیتان انگار ک غریبه بود معذب یودم 😁بعدم صبحونه خوردیم و مستقیم رفتیم خونه مادر شوهر . اه اه چقد بد بود
کلا تا چنماه همش مهمونی بودیم اصلا آشپزی نمیکردم ب ندرت
اینم بگم دوران عقد قشنگ همه چیو یاد گرفتم دستپختم عالی بود . مهمون میومد میگفتن مامانت پخته خودت نپختی باور نمیکردن
سعی کن قبل عروسی آشپزیت ردیف شه