2777
2789
عنوان

داستان عشق پدر و مادر بنده به همراه سرو چای و شیرینی. 😂😂😂

| مشاهده متن کامل بحث + 2599 بازدید | 100 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ولی رفتارش با ما جوری بود که انگار سربارش بودیم. بعدا فهمیدیم که بابام

رفته بود پیش پدربزرگم کار و می‌کرد و کلا مارو فراموش کرده بود و مادرمم نمی تونست خرجمونو دربیاره. خدابیامرز مادر پدرم کمک خرجی میفرستاد برامون. پدربزرگم دختر خواهرشو برای پدرم در نظر گرفته بوده که با ازدواج پدرم با مادرم این قرار به هم خورده بوده ولی چون پدرم اون موقعی که ازدواج کرده 19 سالش بوده هنوز زیاد پیر نبوده. پدر بزرگم اصلا اسمی از من که نوه ش بودم نمی‌بره و توی خواستگاری دختر خواهرش میگه که پدر من یه زن که مادر من بوده رو به اجبار و به خاطر اینکه به گناه نیوفته صیغه کرده مادر من که میفهمه میره به بابام میگه که بیا صیغه رو باطل کنیم و پدرمم از خدا خواسته انجام میده و با اون دختره ازدواج میکنه. ولی به خاطر من که مثلا بچش بودم و به عنوان حق ارث من یه خونه رو به نام مادرم میزنه و و میگه که به خاطر اینکه آه بدبخت بیچاره دنبالش نباشه یه مقدار پول بخور نمیری رو به حساب مامانم میریزه. 

به دنیا آمدن‌ در خاورمیانه عادلانه نبود ولی جسورانه بود. 

ولی رفتارش با ما جوری بود که انگار سربارش بودیم. بعدا فهمیدیم که بابام رفته بود پیش پدربزرگم کار و ...

وای خدا بعدش

خدایاشکرت روز ولادت امام حسین بی بی چکم مثبت شد 13اسفند1400😍دختر قشنگم 18ابانب دنیا اومد و شد دنیای من😍انشالله دامن همه ی منتظرا سبز بشه
من دلم گرفت چرا 

چون مردا وفاندارن

خدایاشکرت روز ولادت امام حسین بی بی چکم مثبت شد 13اسفند1400😍دختر قشنگم 18ابانب دنیا اومد و شد دنیای من😍انشالله دامن همه ی منتظرا سبز بشه

مامان من شروع میکنه به درس خوندن و توی 3 سال لیسانس حسابداریش رو میگیره و میره استخدام یه بانک میشه ولی هنوز عاشق بابام بود . دختر عمه بابام که باهاش ازدواج کرده بوده 2 سال بعد سر زا میره و نه خودش میمونه نه بچش. پدرم دوباره میاد طرف مادر من و میگه که من دوست دارم و از این خزعبلات. مامانم قبولش نمیکنه(ناز میکرده😐) ولی بابام میگه که منو ازش میگیره اگه باهاش دوباره ازدواج نکنه. مامانم هم که دل خوشی از من نداشت میگه که دختر تو وردار ببر از اون طرف پدرم هم که فقط به خاطر اینکه مامانم رو دوباره به دست بیاره اینو گفته بود با حرف مامانم خلع سلاح شد و از من بدبخت متنفر تر شد. منو برد گذاشت پیش مادربزرگم یعنی مادرش و پدربزرگم که از مادرم بدش می اومد خب طبیعتا از منم بدش میومد دیگه منو به شکل یه گونه جانوری به نام نون خور اضافه می دید. ولی مادر بزرگم فقط عذاب وجدان کار پسرش که من بودمو داشت و میزاشت که درس بخونم چون فک می‌کرد که آدم بی سواد مثل آدم نابیناست . چند ماه بعد فهمیدم که مادرم و پدرم دوباره باهم ازدواج کردن و رفتن تهران زندگی کنن. 😐😐😐

این وسط فقط سر من بدبخت بی کلاه موند که بخاطر عشق آتشین پدر و مادرم زندگیم نابود شد...😐😐😐

گاهی اوقات فک می کنم من بدبختو از جوب پیدا کردن. 😑😑😑

پایان. مرسی که تا تهش خوندین. ❤️

به دنیا آمدن‌ در خاورمیانه عادلانه نبود ولی جسورانه بود. 

مامان من شروع میکنه به درس خوندن و توی 3 سال لیسانس حسابداریش رو میگیره و میره استخدام یه بانک میشه ...

شما نبردن باخودشون؟؟ 

خدایاشکرت روز ولادت امام حسین بی بی چکم مثبت شد 13اسفند1400😍دختر قشنگم 18ابانب دنیا اومد و شد دنیای من😍انشالله دامن همه ی منتظرا سبز بشه

مادرت چرا با تو این کارو کرد؟ 

داستان کربلا داستان تباهی انسان هاست. داستان کربلا نشانگر این است که آدمی تا چه حد می‌تواند سقوط کند. خدایا نگذار از سقوط کنندگان دوره خودمان باشم، خدایا مراقبم باش  خدایا از فتنه هامیترسم، از آخرالزمان و فریب هایش میترسم. خدایا از آخرالزمان و مردمش میترسم، از فراموش کردن دین و دین داری و اسلام میترسم. خدایا از آخرالزمان و دین گریزی با فریب انسان بودن میترسم، آنها به اسم خوب بودن فریب می دهند و خوبی ها را ازبین می برند. آن ها باتمسخر دین داران به دین ضربه می زنند. این حربه شان است. خدایا از دل بستگی به این دنیای فانی میترسم. خدایا از فردایم میترسم. پرودگارم از عقب گرد رفتن میترسم، من از درکه میترسم. از پاپس کشیدن هنگام امتحانات و مشکلات میترسم. خدایا از تبلیغات فریبنده و هدف دار میترسم. خدایا از شکم سیری و دنیادوستی میترسم. معبودم از گم کردن راه میترسم،خالقم روز به روز بیشتر گناه عادی می‌شود و قبحش ریخته، من از عادی پنگاران گناه نباشم. پروردگارم جای ارزش و ضد ارزش با تفاسیر به ظاهر زیبا عوض می‌شود من از ظاهربینان نباشم.معبودم من از توجیه کنندگان گناه برای آرامی عذاب وجدان نباشم. بارالها جملات آخرم شهادت دادن به یکتایی و معبود بودن تو و به رسالت محمد(ص) و به ولایت علی (ع) باشد. خدایا کمکم کن خدایا مراقب من و مردمم ونسلم باش.خدایا کمک کن نه ظالم و نه مظلوم روزگار باشم. من در جرگه خودخواهان نباشم. پروردگارم به من و نسلم و خانواده ام کمک کن بتوانیم آن گوی آتشین آخر الزمان را در دستانمان حفظ کنیم.خدایا اسیر جو زمانه نشویم. عزیزان اگه دلتونو شکوندم اگه ظالمانه ناراحتتون کردم به ناحق بی عدالتی کردم پای اعتقادم نذارید پای ضعیف النفسی و گناهکاریم و عدم کنترل بر نفسم بگذارید.منم ضعیفم وگنهکار .. عاشق خاکم عاشق ایرانم خدایا مراقب کشورم و مردمم باشه.      مرگ بر آمریکا و اسرائیل تا ابد.             عزیز مادر با رفتنت داغ بزرگی رو قلبم نشست امیدوارم منو ببخشی امیدوارم تو زندگی ابدی همو ببینیم. دوست دارم❤️1403/4/21تاریخ رفتنت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792