اینم بگم یکبار تلفنی صحبت کردیم همکارش زنگ زد قطع کردم پیام داد شب بهت پیام میدم جوابشو ندادم که پیام نداد بعد دیدار حضوری پیام داد حالمو پرسید جواب دادم البته سرد باز جواب نداد دوباره فرداش زنگ زد که من از وقتی حضوری دیدمتون نمیتونم فراموشتون کنم و قسم جان خانوادش و بخصوص مادرش اصرار که برام عزیز قسم جون من که اجازه خواستگاری بدم
در صورتی که قبل دیدار حضوری میگفت خانواده ها فعلا نفهمن بزار اشناشیم حضوری ک منو دید گفت نمیتونم فراموشتون کنم و... البته من تو دیدار حضوری گفتم دختر سنتی هستم
منم قبول نکردم اینم بی خداحافظی قطع کرد البته من خداحافظی کردم اون جواب نداد
نظرتون درباره رفتاراش؟
واقعا؟! اینکه میگه ماشین زیر پات باشه با پول خودم هااااا...
بعد من که نمیرفتم ولی خب تعارفشم خیلی تعارف بود دیگه...
این جمله مستقلتر بعد این تعارف سرد به من حس بی مسئولیتی داد نمیدونم... اخه بعدش میگه نمیتونم فراموشتون کنم چطور جور درنمیاد اخه
