من هنوز بهش نرسیدم
خیلی ساله همو دوسداریم
اون ی پسری که تک و تنها داره واس زندگیش تلاش میکنه چاقعا سخت کوشه
بعد چندین سال اومد خاستگاری ولی بابام بختطر اختلافاتی که تو گذشته داشتن قبول نکرد و سفت و سخت گفت نه
خیلی حالم بده واقعا بین زمین و اسمون موندم
از ی طرف نمیتونم تو روی پدرم وایسم و خدای نکرده بی احترامی کنم
از ی طرفم پای احساساتم و ایندم در میونه 😔
هیچکسم پشتم نیست