2777
2789
عنوان

کیا با مخالفت خانواده ها ازدواج کردن

| مشاهده متن کامل بحث + 693 بازدید | 60 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چیشد شما رسیدید به هم؟

همسر بابام تو دانشگاه استادم بود یه روز واسه همایش پسرش اومده بود دانشگاه رشتشون یکیه بعدش پسرش منو دید و اشنا شدیم من اصلا نمیدونستم این پسر استادمه گذشت و ما یه سالی با هم دوست بودیم بعدش همسرم گف بابام میخواد بببینتت هیچی دیگه تازه دیدمش دوزاریم افتاد که پسر استادمه بعدش یه ماه بعد زنگ زد باباش به بابام که میایم خواستگاری بابام ندیده پشت تلفن گف نه این باید درس بخونه شوهرش نمیدیم 🙁😶 دوسال گریه و زاری و مخالفت بابام و حانواده بابام اجازه داد تازه بیان خواستگاری همون زرتی تو دیدار اول بابام از همسرم خوشش اومد حالا چون دوسال طول کشیده بود بیان خواستگاری به بابای همسرم برخورده بود حالا اون شروع کرد قشنگ خواستگاری ۶ ماه طول کشید ۶ ماه قشنگ هر روزس گریه و دعوا و اعصاب خوردی که باباهامون با هم نمی ساختن دعوا میشد تو خواستگاریا خلاصه من اینور افتاده بودم وسط همسرم دیگه اعصابش جواب نمیداد همشون سر من خالی میکردن که اخرش یه طوری روز بله برون من بغض داشتم همش چون پدر شوهرم نیومد تو دانشگاه هم تازه اون درسی که باهاش داشتم منو انداخت😑😑😑 بعدش یه ماه بعد با جنگ و دعوا عقد کردیم سر عقد من خواب بودم اصن انقدر خسته و داغون بودم

تازه ابن وسط باید حواسم بود فامیلای بابام نفهمن اینا اومدن خواستگاری چون به هم میزدن

همسر بابام تو دانشگاه استادم بود یه روز واسه همایش پسرش اومده بود دانشگاه رشتشون یکیه بعدش پسرش منو ...

ببین انقدر موقع تعریف کردن اعصابم خورد بود گفتم همسر بابام😂😂😂😂 بابای همسرم منظورمه

دیگه ما به هم دل بستیم نمیتونیم بدون هم باشیم همو خیلی خوب درک میکنیم فقط میترسم انقدر سنگ بندازن ...

میدونم چی میگی ما هم انقدر خسته شده بودیم جدا شدیم یه ماه اینا از هم 

ببین من انقدر فشار روانی اون دوره سرم اومده هنوزم شبا راحت نمبخوابم همش کابوس  یه وقتایی ارامب ...

آخی😞..تهش چی شد؟ب عشقت رسیدی؟

نَبضــی کِ رَفتِـــع❌..گِرِفتَـــن نَــدارِع🫀🩺.. 
آخی😞..تهش چی شد؟ب عشقت رسیدی؟


اره دی میشه یه ساله که عروسی کردیم 

هرچند عروسیمونم کوفتمون کردن روز عروسی میرفیتم تالار من لرز گرفتم بودم از استرس نمیتونستم حرف بزنم قرص نمیدونم چی بهم دادن اروم شدم 

اره دی میشه یه ساله که عروسی کردیم  هرچند عروسیمونم کوفتمون کردن روز عروسی میرفیتم تالار من لر ...

آخی عزیزم..اما باز خوبه تلاشت نتیجه داده

نَبضــی کِ رَفتِـــع❌..گِرِفتَـــن نَــدارِع🫀🩺.. 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792