راستش من بقیه ی تاپیک رو هم الان داشتم میخوندم
ایکاش اون موقع عقل الان شما رو داشتم
ولی کلا کم و عقل و بیشعورم دور ازجونت جوری من به این شوهرم وابسته شدم تو اون زمان متاسفانه حتی با کس دیگه هم ازدواج میکردم فقط به عشق همین تحفه خان میموندم یکی دیگه رو هم بدبخت میکردم چون خودمو میشناسم از این جهت از ازدواجم ناراضی نیستم
ولی الان که بقیه ی تاپیک شما رو خوندم فهمیدم اینی که میگی عین شوهر منه اخلاقش و مادرشم عین مادرشوهرم کاش منم مثل شما ازش میگذشتم ولی خب واقعا میدونستم نمیتونم
همون بهترین کارو میکنی بیخیالش میشی وگرنه بعدا همین زنه دمار از روزگارت درمیاره عین این نکبتی که منو به روزگار سیاه انداخته و شوهرم هنوز میگه ولش کن درست میشه
سلام
منم تجربه زنگ زدن مادرشوهرو دارم طوری که همسرم اگه تا ساعت 11 می موند خونه ما زنگ میزد می گفت دیر کردی طوریت نشده
منم می گفتم ای خدا بیا فردا ببرمت دکتر ببینم دختر مردم سالم یا نه
اما دیگه بعد ازدواج رفته رفته زنگهاش کم شد هر چند تا یکی دو سال اول هم بود این زنگ ردنا ولی دیگه بعدش تموم شد
اینم بگم همسر من میمیره برا مادرش اما منو هم دوست داره
نبابا عزیزم دور از جون هر کسی ب اندازه خودش میدونه چکار کنه
ی وقتایی نمیشه از دل بگذری شاید منم بعدا پشیمون بشم
ولی خدایی شوهرت انتظار داره هنوزم درست بشه؟؟😂😂😂 دیگ کی واقعا!؟؟؟
هوووف خدا بگم این مادرشوهر ها رو چکار کنه اصلا ب قرآن یزید مثل اینا نیس
این زنه هیچی نشده ب بیرون رفتن من گیر میداد
میگف میخان با اخلاق هم آشنا بشن یا کف خیابون باشن ؟؟
خدایی ته بی‌فرهنگی هس ؛ نیس؟؟؟🥲🥲
سلام عزیزمم😍
کاش زنگ میزد قصدش کرم ریختن نبود
این هم میخا کرم بریزه؛ هم کنترل کنه ؛ هم ببینه کجاییم ؛ ساعت چند رفتیم چند برمیگردیم
اه اه
مامانش خودش شاغل هست ؛ درآمد ب اندازه کافی داره
زنگ زده بود ک برام پول کارت ب کارت کن ب مامانم گفتم گف اونا ب اندازه کافی دارن ؛ میخواسته برات عادی جلوه بده
ک اگه ازدواج بکنی این چیزا هم هست
والا میگه با ی نگاه نبوده
استارت دیدن مون اونجا اتفاق افتاده
بعدش هم کلی پیگیر میشع ؛ ی مدت هم منو تعقیب میکرده 😐😐😐
چندین ماه پیش مامانش زنگ زد واس امر خیر بیان خونمون من قبول نکردم اون موقع ۲ بار زنگ زد ولی تلفنی بود ب حضوری نرسید
حدودا ماه پیش هم زنگ زد گف پسره منو ول نمیکنه چپ میره راست میا میگه زنگ بزن
قبول کردیم ک بیان
طی صحبت ها من گفتم با ۱ یا ۲ جلسه نمیتونم تصمیم بگیرم خانواده ها گفتن با هم چند ماه در حد آشنایی صحبت کنید ببینید بهم میخورید یا نه
خودش خوب بودا
ولی مامانش خیلی رو مخم بود از اولش😬
