شک نکن امیدی هست خودش نمی تونه پشت پا بزن به چندین سال باهم بودن
من وقتی برای بار اول رفت فکرشم نمی کردم برگرده ، بعد جالب با من کات کرد برای فراموش کردنم رفته بود با یکی دوست شوه بود شانسم دختر فهمیده ای بوده، خودش تعریف می کرد می گفت رفتیم بیرون نشسته بودیم یهو دلم گرفتم رفتم تو خودم ناخوداگاه اشک از چشام اومد وقتی دلیل پرسید بهش گفتم ناراحت نشی اما دلم عجیب حال هوای فلانی رو کرده هر کار می کنم یادم نمی ره دختره بهش گفته خوب زنگش بزن غرورتم بزار کنار یا جوابتو می ده یا نمی ده