خودم که فامیل دور بودیم و فقط تو بچگی دیدمش وقتی بزرگ شدیم اون منو دیده پسندیده و با واسطه به منم فهموند منم اولش اصلا قبول نکردم بعد یه مدت که فهمیدم واقعا دوستم داره و چند بار بهم ثابت شد دو دل شدم آخرش شرایطمو گفتم اونم پذیرفت و خانوادشو راضی کرد و بعد با هزار بدبختی خانواده منو راضی کرد تا قبول کردن و الان قریب به یکساله نامزدیم
عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدایک روز صبح زود، پریدی، چه بی صداراحت بخواب، ای گل نیلوفری، بخوابما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب.............. خدا همه رفتگان خاک رو بیامرزه روحشون شاد ممنون میشم برای شادی روح مادرم صلوات بفرستید.
هم دانشگاهی در دو مقطع کاردانی و ارشد بودیم بعد از ۱۱ سال آشنایی هم ازدواج کردیم، مقطع ارشد به خاطر راضی کردن خانوادش مجبور شدم از شمال ایران بیام جنوب ایران که خانوادش راضی بشن
عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدایک روز صبح زود، پریدی، چه بی صداراحت بخواب، ای گل نیلوفری، بخوابما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب.............. خدا همه رفتگان خاک رو بیامرزه روحشون شاد ممنون میشم برای شادی روح مادرم صلوات بفرستید.