همون شب که با دختر داییم پیش همدیگه خوابیدیم نصف شب پا شدم گفتم بیا بریم میخوام برم دس به آب(الکی😁)
اون بدبختم پا شد اومد😂 همینکه میخواستم بیام بیرون پشتش به من بود یهو چشاش رو محکم بستم با ی صدای ترسناکی😁 اونم داد میزد فلانی تویی تویی منم جواب نمیدادم کم مونده بود غش کنه🤣
خلاصه که همه بیدار شدن منم لو رفتم😑🤣