لعنت بهش یکی الان تاپیک جن واین چیزازد اولش نگفت چیه داستان خوندم وهیچی دیگه الان ازترس دارم میمیرم توهمم میزنم یاواقعیه یاتوهم ولی صداداشت به نظرم چون بهشون فک کردم اومدن سراغم ای خداااااا😫😫😫شوهرم شبامیره اتاق میخوابه درم میبنده رفتم دروبازکردم
چرا میره اتاق درو میبنده
درحمام همش صدامیده بازوبسته میشه انگار
ت چرا دورشوهرتی پ
چرا شوهرت جدا میخوابه
مادربزرگم میگه هیچ ویت حتی یه شبم نذارین شوهراتون جدا از خودتون بخوابن
چرا شوهرت شبا جدا میخابه؟
این ملت چیکارشون شده؟
بچه هابه جداخوابیدن کارنداشته باشین توضیحشو بالا دادم
الان چون این داستانا با این موضوعاتو خوندی حساس شدی نگران نباش بهش فکر نکن تو سایت با بچه ها حرف بزن خودتو مشغول کن
دقیقا منم الان تاپیک پر بازدیدو خوندم جرات دسشویی رفتن ندارم
سلام. دوست من اینا همش حسای الکیه. منم هربار داستان ترسناک بخونم تا یه چهار روز تخیلم فعال میشه و از یایه ی خودمم میترسم. ولی بعدش اینقدر معمولی میشم که توی تاریکی میرم دستشویی و میام.همش خیالاته. شاید داره باد میاد و دری تکون میخوره.یا شاید شبای قبل هم صدا میدادن متوجه نمیشدی.
ذکر بگو
یا با گوشیت قرآن پخش کن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
