مامان بابام خیلی بین پسر دخترشون فرق میزارن من لنگ ۲۰ تومن پول بودم بابام زمین فروخت واسه داداشم کلا همچیش واسه پسراشه ... اعتراص کردم یه مدت قهر بودن با ما ... حالا رفتن کربلا ما شهرستانیم وقتی برگشتن زنگ مامانمزدم دیدم خسته سرماخورده یکی پسراشو عروسش نیومدن استقبالش .. هر موقع جایی میرفتن ما بودیم بر میگشتن خونشون اماده چایی و غداشون گرم اونوقت الان اصلا پسراش نیومدن بگن زیارت قبول بعد مامانم گفت کاش بودین ...
حالا قضیه اینه همه این بی محبتی پسراشونو میبین ولی اخرشم محبتشون پولشون و همچیشون برا اوناست ما اصن جز بچه هاشون حساب نمیشیم ... داداشم به من بی احترامی کنه با من دعوا میکنن نه اون داداشته احترام داره داداشایی که یکساله یه احوال نپرسیدن میان شهرستان میرن یه سر خونه خواهرشون نمیان ...هی خدا ...