همیشه مهمونی اینا میشه توقع دارن من کار کنم خونشون و همیشه کمکشون میکردم .وای خدایا یه سری خونشون ظرف نشستم خواهرشوهرم باهام دعوا کرد چه دعوایی.بعد میدیدم تو مهمونی ها همه میان ب خواهرشوهرم یا زندایی شوهرم میگفتن تو ظرف نشور خسته میشی یبار ب من نمیگفتن حتی بعدش از اونا تشکر میکردن از من ن.دیگه منم گفتم برای چی کمک کنم.مادرشوهرم همین عید نوروز کل فامیلاش اومدن خونم میدید دست تنهام یبار ب خودش زحمت نداد بیاد کمکم.از جاش بلند نشد .الان امشب پدربزرگ شوهرم افطاری دارن بعد خونشون کوچیکه اومدن خونه مادرشوهرم گرفتن بزرگه .دیشب اونجا بودیم پدرشوهرم با لحن بد بهم میگه فردا زودتر میای کمک کنیااا! از اون ور ب شوهرم زنگ زدن زنت بیاد کمک ب شوهرم گفتم من کار دارم خونه تموم شه میرم .ولی واقعا آدم مهمون دعوت میکنه توقع اینو نداشته باشه همه بیان کمک .نمیتونی خب نگیر.من اوایل خیییییببلی کمک میکردم بعد رفتارشون رو دیدم دیگه کمک نمیکنم چون کسی بدردم نخورده
الان ساعت ۶ برم خوبه؟
چه رویی دارن
مقصر خودتی متاسفانه
آره ۶ برو
کسی هم چیزی گفت جوابشو بده بگو وظیفه ی من نیست
شوهرت اگه گفت بگو مگه اونا اومدن کمک من؟
درضمن نرو مثل مهمون برو وقتی بقیه اومدن یخورده کمک کن بعدشم برگرد
نه 7برو 😁
نه ۷😁
نزدیک اذان برو
ازاول عادتشون دادی دیگه
نرو عزیزم
خانواده شوهر تو مثل خانواده شوهر من کلفت میخوان
نرو بذار دقیقه آخر برو بعدش بگو کار داشتم
یه کاری هم بتراش برای خودت که شوهرت حساس نشه
از این به بعد گفتن بیا کار کن بگو خودم کار دارم یا اونجا بهونه بچه تو بیار اصلا ظرف نشور فقط سفره جمع کن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
