امروز کلی صحبت کردیم عصر تلفنی و خندیدیم
بعد یهو داشت سنشو حساب میکرد (من ۲۳سالمه ایشون ۲۲سال)هی مدام میگفت تو بزرگتری یک سال اختلاف رو میبرد تو دو سال
منم جدی برخورد کردم گفتم بسه دیگه اگراینطوریه و داری بحث سن رو بزرگ میکنی من ادامه نمیدم و ترجیح میدم کسی باشه که ۶سال ازمن بزرگتر باشه
بعد گفتم قط میکنم گوشیو اونم گفت باشه حالا چته زود قهرمیکنی
منم چون نخواستم بهش بی احترامی کنم قط کردم
بعده بیس دقیقه خودم بهش زنگ زدم ک دلخوریه رفع شه
گفتم قوربونت شم
ک یهو گفت منو چی فرض کردی ک گوشیو قط میکنی و خیلی ناراحت بود
گوشیو قط کرد گفت خداحافظ.
کلی گریه کردم🥺🥺🥺🥺کلا چشام قرمز شده بود اخه من خیلی روحیم حساسه،چون تو بحثمون گفته بودکسی ک بی عقله و اعتماد بنفس نداره اینجوری بی جنبه میشه و از سنش در میره .اینارو بمن گفت و بیشتر برااین بی احترامیش ریختم بهم چون من شخصیتم جوریه که نمیتونم بی حرمتی تحمل کنم.
تاشب ۵بار تماس گرفت جواب ندادم
و رفتم وات ،دیدم گفته من بی احترامی نکردم و بوس و استیکر آغوش فرستاده اما من براولین بار سرد و جددددی رفتار کردم و شب بخیر کردم .
رفتارم چطوربود و چیکارکنم؟