منم این مشکلو دارم ولی یواشکی میاد شهراموم فرق داره مجبوریم بمونیم
مثلا ۴ صب تو اتاق بود یهو گردنم نمیگرفت یبار لخت لخت با شوهرم خواب بودیم اومد یکم نیگاهمون کرد رفت موندم چجوری تونست شوهرمو ببینه
بعد از عروسیم اومده بودن خونمون موند من تا برم دسشویی دیدم تو اتاقمه داشت وسیله هامو میگشت در کمدو باز گذاشتم از پنجره نبینتمون ساعت ۵صب بیدار شدم در کمد بسته بود باز اومده بود تو اتاق باردار بودم انقدر اعصابم خورد شد سرش با شوهرم بحثم شد فردا عصرش بچم که هیچ مشکلی نداشت سقط شد