منو خواهرشوهرم خیلی باهم صمیمی هستیم مث خواهرم دوسش دارم...حرفامون همیشه باهم یکیه به هم ک میرسیم فقط میخندیم...
ولی دیشب خونه مادرشوهرم بودیم بعد جشن روز مادر..تو اتاق بودیم من ی روسری طوسی زرشکی سرم بود مادرشوهرم رنگ طوسی دوست داره...بهم گف روسریت بده ب من یکی دیگ از کمدش دراورد گف اینو تازه خریدم دوسش ندارم اینو بردار...منم گفتم قابلی نداره و خلاصه عوض کردیم...ولی خواهر شوهرم همونجا هی گف مامان روسریش کهنه شده مال تو حیفه...
من گفتم اتفاقا منم تازه خریدم... باز امروز پیام داده که ب جای اون روسری ی چیز دیگم ب مامانم بده گناه داره روسریش خیلی خوب بود 😐
منم گفتم ی روسری چ ارزشی داره ک تا امروز درگیرش شدی..گفتم مال مامانت براش میارم دیشب واس اینکه سرلخت برنگردم خونه اونو پوشیدم بعدم دیگ هرچی پیام داد سین نکردم فهمید دلخورم 😔