به ی پسری که بعدا دروغگو از آب دراومد چون فهمیدم تمام حرفای قشنگش دروغی بودن، ی حرفایی زدم البته محترمانه، کوتاه و بدون فحاشی چون ارزشش وقتمو نداشت که بخوام کلی فحش بدم بهش و اینکه طومار تایپ کنم حتی بلاکشم نکردم
بعد تا سین زدن پیامامو بلاک کرد
حالا بعد دوهفته از بلاکی درآورده و کلی تهمت انداخته بهم
مثلا میگه من که گفته بودم این خط برای مامانمه و چرا اون حرفارو سر خط مامانم زدی 😂😂
واضحه دروغ میگه چون خودش مدت ها با این خط پیام
میداده بعد یهو میگه چرا مزاحم مامانم شدی
یک ساعت به این تهمتش داشتم میخندیدم
ی تهمت دیگشم این بود که چرا من مدام بهش پیام میدم و بهتره دست از سرش بردارم درحالیکه این بدبخت اونقدر حقیر شد با دروغاش پیش من که من مدت از همون زمانیکه بروش اوردم که چه دروغگوییه دیگه هیچکاری بهش نداشتم بعد به من دختر تو هیچ غروری نداری که چسبیدی به من
یاد منصور تو چهارخونه افتادم که درحالیکه گاهی هیچکس کاری بهش نداشت بعد میگف دست از سرم وردارین
منو یاد مریضای متوهم میندازه
یا انگار از قصد دوس داره دلقک بازی دربیاره که من بخندم
تازه نزدیک بیست بارم بعد این پیاماش همش زنگ میزد که مجبور شدم بلاکش کنم
سناریو ساختگیشو نکنه میخواسته با دعوا بگه بهم
بنظر شما این اراجیف گوییاش میتونه به چی بربگرده؟
من میگم از زور دلش که نتونس سواستفاده کنه ازم یا شاید حسادت
برا همین به تهمت رو آورد که حرص منو دربیاره
بعد بااینکه میگه نچسبم بهش، بلاکم نمیکنه 😂
حالا باز با ی خط دیگه پیام داد وقتی اولیو بلاک کردم
از دستش ممکنه مجبور شم خطمو عوض کنم