من هر روز میرم ی روز نرم زنگ میزنه بیا چرا نیومدی
عزیزم قدر داشته هاتو بدون مثلا همین بچه دومت آرزو و حسرت منه
وقتی قدر داشته هاتو بدونی کسل نمیشی
قرار نیست برای تغییر حال و هوا جمعی رو ببینی
واسه من استراحت و خوشبختی این روزا یعنی یه چای دم کنم کنار بخاری و همسرم و پسرم با خرما و شکلات بگو بخند چایی بخوریم همین به همین سادگی
بخدا قدر نداشته هامو میدونم.باهمسری زندگی میکنم ک میدونم قراره بعد ۷سالگی بچه هاموبگیره وطلاقم بده چون مهریه ندارم....قدر بچه هایی رو میدونم ک بعد۷سالگی مال من نیستن خونه ای دارم ک جهازی توش نیست خیلی بدبختی میکشم از ی طرف هم جاواس رفتن ندارم
منم تو شهر مامانم زندگی نمی کنم ماهی دو بار میرم خونشون با اینکه خواهرم تو خونه مامانم زندگی می‌کنه و همه ما براش می‌کنه اما خیلی وقتها فقط به اصرار خواهرم میرم انگار حوصله من و بچه هام رو‌نداره
حالا اون یکی خواهرم هر هفته آخر هفته اونجاس اون یکی هم تو ساختمون خودشونه
یکماه حداقلشه شده دوماه هم نرفتم
تو خونه خودم راحتترم خونه خانواده همسرمم ماهی یکبار میریم
کلا زیاد بیرون نمیریم اخر هفته ها به کار خونمون میرسیم با شوهرم شبها هم میریم با ماشین بیرون دور میزنیم
زیاد حوصلم سر نمیره تازه خواهر هم ندارم که فکر کنی با خواهرم رفت و امد دارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
