شوهرم ۳۰سالشه من تازه میرم ۲۰ دخترمم دوماه دیگه میشه دوساله. هنوز یکسال نمیشه دستگاه ایودی گذاشتم پیله کرده از دیشب که من بچه میخام خونوادم گسترش پیدا کنن دوس دارم سنم داره زیاد میشه همسنام دو سه تا دارن من میگم هنوز زوده بزرگ تر بشه میگه نه امروز باید بریم دستگاتو برداری مامانم اینا میگن راحت تره باهم بزرگ میشن پشت هم بیاری ولی من راستش اصلا حوصله بچه ندارم اعصاب ندارم بعدشم اینم اذیتم می کنه یکم تازه از بیدار خابی ها راحت شدم یکم میگه یکی دیگه چیکار کنم
همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...
هنوز خیلی وقت داری اصلا بهش گوش نده خودتو اذیت نکن. شوهر من 42سالشه هنوز میگف زوده برا بچه دوم. که خداروشکر من ناخاسته دومی رو باردار شدم میگف باید سقطش کنی زوده، درحالیکه دختر بزرگم 5سالشه. بش گفتم دیگه میخای 60ساله شی بعد دومی رو بیاریم
پس تو چی نمیگم دعوا کن ولی به خاطر شوهرت به خودت اعصابت جسمت اسیب نزن تازه بچت داره دوساه میشه چه عجله ایه حالا مثلا یه بچه داشته باشه سلطنتش منقرض میشه چقدر بدم میاد از این ادمها
از یه نظرم دخترم خیلی بچه دوس داره بچه های خاهرشوهرم که میان خونمون گریه میکنه که نرین باهام بازی ک ...
ا
از من میشنوی اقدام کن من اشتباه کردم تا دخترم کوجک بود دومی رو نیاوردم فکر کردم هرچی بزرگ تر باشه بهتره الان پشیمونم بچه هام ۸ سال اختلاف سنی دارن خیلی اذیت میشم