۵ نفر به خاطر یه توپ مردن
۱.۵.۸۷
تو یه غروب....بهشون میگیم کبوتران پر پر شده چاه
اون روز عروسی بوده.پشت خونه پدر عروسم جوونا داشتن بازی میکردن.فوتبال
توپشون میفته تو چاه....میگه باید توپمو برم بیارم.هرچی بهش میگن نروو گوش نمیده...میره و خبری ازش نمیشه
دایییم واسه نجاتش میرع اما اونم بر نمیگرده.دونفر از عمو های مامانمم میرن.اونام بر نمیگردن.دایی مامانم خودشو با طناب میبنده ولی وقتی میره داخل چاه طناب باز میشه و اونم برنمیگرده
شاید بگین اووووو داییی مامانش.عمو مامانش.ولی صمیمیت بین خانواده بود.انگار داداش من بودن
زنگ میزنن به شهرستان خودمون کسی نمیاد
شهرشتان کناریمون میان هیچی بلد نبودن نمیتونستن بکشنشون بیرون
تا اینکه زنگ میزنیم به استان.و اتشنشانی میاد و جنازه هارو میکشع بیرون
چاه گاز داشته...همین که میرفتن گاز میگرفتشون و میمردن💔