ن من بچه اول بود دردا مبهمی داشتم بیشتر مثل فشار بود،بعد خودم یزد بودم مامانم کرج،همه گفتن برو پرونده بگیر برو کرج بخواب،رفتم دکتر پرونده بگیرم دکتر همین ک سون کرد گفت درد نداری گفتم ن،گفت درد نداره گفتم ن گفت دو سانت بازی مستقیم برو بیمارستان،از شانس بخش زایمان پر بود رفتم تو بخش عادی امپول ریه زدم،انقباض منظم بود روزا خیلی خیلی سختی بود ۴ بار بستری شدم بیمارستان،تا ۴۰ هم دنیا نیومد وای هر روزش با گریه توکل توسل گذشت،الانم هفته ۲۳ هستم سرکلاژم استارت تو دوخدا دعا کن برام هنوز ۱۰ هفته تا ۳۲ دارم ک برسم ب نقطه پرتاب اون بار