2777
2789

پریشب دعوای بدی کردی ام اومد منو زد ولی از صبح اش اومد ناز کشیدن و کلی خوراکی های مورد علاقه ام رو خرید و... دیشب اومد دنبالم که پیشم بخواب و... رفتم خوابیدم ولی با فاصله و بعد نیم ساعت پاشدم برگشتم نتونستم بخوابم به خاطر کتک اش . صبح که رفتم سرکار کلی پیام بهش دادم و کلی بهش حرف زدم باعث شد دوباره عصبانی بشه و بدتر عصبانی شد.

ا مدم خونه زد بیرون منم گفتم‌کجا بدش اومد و چندتا حرف زد منم جوابش رو دادم. بیرون کا رفت دیدم خیلی عصبانی هست کلید رو انداختم پشت در.

۵ دقیقه بعدش برگشت در وانشد رفت. از پارکینگ رفت بیرون زنگ زد گفت تا غروب وقت داری بری خونه بابات والا خودت و پسرت رو میکشم. و... کلی حرف.

منم گفتم اذیتم کردی.برای یه مورد مسخره سه ساله با خانواده ام ارتباط نداری من ناراحت بشم نباید چیزی بگم. گفت زیاد حرف میزنی غر می زنی و.....

منم گفتم برای من نه رسم داشتین نه پول نه فرهنگ الان برای جاری جدید دارین!!! 

وقتی ناز میکشه دیگه نزن زیرش 🤦🤦🤦

چیزی‌ست از جنس درد، وقتی که زخمی می‌شوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه می‌کنی، از شعف، وقتی به دستش می‌آوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمی‌یابند.                                               من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!  

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خداییی زندگی نیس که مهد کودکه😂😂😂 بابا دیه چرا بهش پیام دادی والا اینحور مواقع حرفایه دلتت بنویس تو دفتر سبک شی بعد اروم باش خودش میاد منتتو میکشه ایت چه کاریه حالا چرا کلید و انداختی پشت در نتونه بیاد 😛😛گناه داله خو 

یه توضیح بدم اینکه برای من به زور مهریه رو قب ول کردن گفتن رسم نداریم خرید طلا و لباس نکردن گفتن رسم نداریم. شهری که من گفتم و محل زندگی مون عروسی نگرفتن گفتن ما باید بگیم کجا. گوسفنند قربونی نکردن‌گفتن دسم نداریم.

الان واسه این که از یه کوره دهاتی اومده  و نه تحصیلات داره مثل من نه شغل نه خانواده همه این کارا رو کردن و با وجود اینکه نه دختره نه برادرشوهرم تو شهری که من بودم رندکی نمیکردن اینجا عروسی گرفتن و با کمال میل و بدون حرف و حدیث!!

واسه ما مرتب مادرش توهین میکرد و زبون دراز داشت ولی واسه این نه.

منم چون همسرم الکی الکی سه ساله با خانواده ام ارتباط نداره و ناراحتم ابنارو بهش گفتم. در ضمن مادرشوهرم موقع زایمانم دعوای بدی راه انداخت و توهین های خیلی بدی بهم کرد که بعد یکسال نتونستم فراموش کنم

حالا اصن همه اینا به کنار به جاری چیکا داری حسادتتو نشون نده ادم باید اعتناد به نفسش بالا باشه حسادت ...

پیام جدیدم رو بخون. اخه سر همین قضایا و کمترش همسرم با خانواده ام ارتباط نداره.

کارای عروسی اش رو خودم کردم ولی زور حرفاشون بهم داره. من خودم شاهل ام مادرش میگفت چی بخر چی بخور . جهیزیه کااااامل همش عیب و ایراد. اون وقت این یه جفت جوراب نخرید واسه دوماد و جهیزیه نیاورد مادرشوهرم گفت وظبفه دوماده و کم کرده براش.

برای زنش باید خرج کنه. حالا برادرشوهرم پول نداشت و خرج کرد برای من بود و خرج نکرد چون نزاشتن.

حالم از بی عرضه گی شوهرم بهم خورد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز