بچه اولم سه سالو نیمشه تا این یکی میاد میشه چهار سالش با اینکه بخاطر بچه اولم که تنها نباشه و پشتوانه ای داشته باشه گذاشتم باردار بشم...و خودش خیلی میاد شکمم ناز میکنه هی میگه عزیزم داداشیم...ولی کاهی که دست میکشم رو شکمم یا میرم سونو صدای قلب جنین گوش میدم و براش ذوغ میکنم یا یکم تو وجودم بهش احساس علاقه پیدا میکنم عذاب وجدان میگیرم میگم نکنه یوقت بچم ناراحت شه من اینو دوست داشته باشم یا شوهرم شکممو ناز میکنه عذاب وجدان میگیرم برا بچه اولم ایا شماهم اینجوری بودین حس میکنم اگه اونو دوست داشته باشم به بچه اولم خیانت کردم دیگه دارم دیونه میشم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
منم دقیقا واسه همین مسائل دوست ندارم بچه دوم بیارم، همش فک میکنم نباید کسی دیگه رو بجز پسرم انقد دوس ...
منم همین حسو دارم ولی خودش خیلی تنها بود و همش گریه میکرد که بریم خونه کسایی که بچه داشتن...یا یکی بچه داشت میومد خونمون میخاستن برن گریه و زاری راه مینداخت بعد چون من خودمم تنها بودم میدونم چقد سخته گزاشتم ولی الان باز خیلی عذاب وجدان میگیرم
باید به هردو یکسان محبت کنید مثال اگه ب پسرت گفتی عزیزم همون لحظه به دخترتم بگی عزیزم
🥰BTS🥰.آرمی.😋25سالمه.تیکر پایان قرار داد رهن خونمون وپایان مستاجریم😁انشاءالله که به خونه خودمون اسباب کشی میکنیم. و صاحب خونه میشم. من خوشبخت ترینم😁😁. با قانون جذب میخوام خوشبخت شم😊😜 ومیشم. الهی شکرت.