2777
2789
عنوان

تحملشونو ندارم دیگه کمکم کنین

| مشاهده متن کامل بحث + 1270 بازدید | 98 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

درباره ی رفت و امد حق با تو عزیزم ادم خسته میشه اما درباره ی حیاط اگه خونه ی اوناست اونا هم حق دارن


اخه وقتی ب من دادن دیگه چرا میخوان استفاده کنن سالهای سال کجا ترشیارو میزاشته الان میدونه من دلم میخواد حیاطم خالی خالی باشه میگه میارم اونجا

من یک مامان هپارینی‌ام
اخه وقتی ب من دادن دیگه چرا میخوان استفاده کنن سالهای سال کجا ترشیارو میزاشته الان میدونه من دلم میخ ...

تا سند به نام کس دیگه باشه اونا حق خودشون میدونن مگه اینکه اجاره بدین ، سعی کن این چیزا رو ندید بگیری به خاطر سلامت روح و روان خودت باور کن این حرصها و اون دبه ترشی ارزش یک لحظه سلامتی رو ندارن

تمرکزت رو بذار رو مدیریت این بیرون رفتنا ببین چطوری میشه کنترل کرد

عجب 
اخه اونم زیاد مایل نیس ولی بعدا همش گله میکنن ازش میگه مغزم نمیکشه

چن بار بگن محل نذاری دست میکشن

والا مادر شوهر منکه تو نامزدیمون انتظار داش هر جایی بریپ اونو هم ببریم یه بار من نگفتم بیا بریم جلفا گریه کرده بود گلایه میکرد

باورت میشه ماه عسل میخواست باهامون بیاد؟😐  نرفتم و کنسل شد همه چی ب شوهرم گفتم با مامانت برو ...


وای خیلی بده 

الانم اخر هفته ها دست از سر من برنمیداااااارن

من یک مامان هپارینی‌ام

متاسفانه یکی از بزرگ ترین معظل های زندگی با خانواده شوهره عزیزم

ما جمعه ها بقول تو هررررچی بشه ناهار باید بریم خونشون😭

حالا تو فک کن ادم دوس داره ی روز جمعه ناهارشو 4 عصر بخوره یا صبحونه 12ظهر

اینجا اینطوریه که بااااید 1 خونه اونا باشی برا ناهار

بعدم ک پاشی بیای خونت

چرا زود رف

چرا اینطوری کرد

چرا اونطوری کرد

حاااااال ادمو بهم میزنن

خودم میگم اگه یه زمانی عروس دار بشم اصلا این کارارو نمیکنم بخدا سخته

من ی پدر شوهر با طرز فکر عهد بووق و ب شدت زورگو یعنی تو همه مسائل زندگیم دخالت میکنه از مهمونی رفتن تا مهمون دعوت کردن

تا سند به نام کس دیگه باشه اونا حق خودشون میدونن مگه اینکه اجاره بدین ، سعی کن این چیزا رو ندید بگیر ...


والا ارزش داره من از حیاط شلوغ متنفرم بعدشم قرار نیس بیان اونجا 

هبچ جوری نمیشه مدیریت کرد ولمون نمیکنن فک میکنن دوس دارم برم پیششون ولی همه شون پیرن من حوصله شونو ندارم

من یک مامان هپارینی‌ام

یکی دوبار نرو دیگه نمیگن بیا

به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست ....                                 پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز