سلام بچه ها
مادر شوهرم جلوی من همش از اون یکی عروسش تعریف میکنه حالا همه میدونن که چشم دیدن اونم نداره ها ولی واسه اینکه حرص منو در بیاره همش ازش تعریف میکنه
بعدشم به من میگه از راه که میای خودت باید بپزی و بشوری واسه حمالی میگه اینجا خونه خودته ولی واسه چیزای دیگه محل سگ نمیزاره
نازنین خودتو درگیر این مسائل نکن عزیز🌱
میخاد با تعریف از اون عروس تورو باهاش بد کنه. توهم در عوض با جاری حال اونو بگیر
کم برو بزار بفهمه از طرز حرف زدنش ناراحتی ....بزار با جاریت خوش باشه تو محل سگ نده .اینقد نرو که برات زنگ بزنه
ببین از اول سفت بگیر بعدا به شدت پشیمون میشی.به منم میگفت خونه خودت و فلان و هر وقت میرفتم خونمون یه بهونه می آورد که نباشه من آشپزی کنم بعدا چشم باز کردم دیدم شده وظیفم.دیگه نرفتم خونشون هر وقت رفتم گفتم غذا خوردم دیگه مجبور شد خودش بپزه و منم گاهی کمکش میکنم
خواست تعریف کنه بگو آره واقعا شما از عروس هاتون شانس اوردین
ببین اول سعی کن کاملا خونسردیتو حفظ کنی و بعدم با احترام جوابشو بده .مثل من نباش من اصلا جواب نمی دادم ۵سال تمام.اونا هم فکر میکردم من ناراحت نمیشم و هر سری بدتر از سری قبل.ولی الان که با احترام جواب میدم دیگه حد خودشونو میدونن.توام می گفتی هر کسی یه جوری مامان جان قرار نیست همه مثل هم باشن.من علاقه ای به آشپزی ندارم
دخترای خودش میشینن رو مبل من باید کار کنم اگرم بگیم ما مهم نیم میگن مهمون چیه اینجا خونه خودت تونه اگر اینطوره چرا وقتی اون میاد دست ب سیاه و سفید نمیزنه
بخدا همش 2دقیقه بود رسیده بودیم میگفت نگاه کن به جاریت کارکردن ازش یاد بگیر یه لقمه نون پنیری که گزاشت جلوم تو گلوم گیر کرد که اونمالبته خودش نزاشت خودم گزاشتم
خنثی باش اینجور وقتا خنثی
مطمئن باش جلو اون یکی عروسش هم از تو تعریف میکنه😄😄😄
کجا مگه زندگی میکنین پیش مادرت شوهر؟
